بانکها و فینتکها باید «اتحاد استراتژیک» را درک کنند
خلاصه مدیرتی: از جمله مزایای همکاری راهبردی بین نظام بانکی با فینتک، کارآیی از نظر سرعت، هزینه و دستیابی به مشتریان جدید است. مسائل و مشکلات بانکهای سنتی، شامل ساختارهای پیچیده، بالا بودن میزان رسمیت، افزایش هزینه عملیاتی، ارائه خدمات بانکی با هزینه و زمان بیشتر، عدم نوآوری در خدمتدهی و برآورده نکردن اتتظارات مشتریان است.
در سالهای گذشته، این عوامل، منجر به کاهش محبوبیت نظام بانکی شده است اما از طرف دیگر، افزایش افرادی که به دلایل مختلف نمیتوانند از خدمات بانکداری سنتی استفاده کنند یا مایل به استفاده از آن نیستند، به توسعه فینتکها منجر شده است. این روند بر کاهش هرچه بیشتر محبوبیت بانکها، صحه گذاشته است. بر اساس آمارها، میانگین استفاده از فینتک در سطح جهان، به بیش از ۴۰ درصد رسیده است.
رشد روزافزون این شرکتها به موضوع چالشبرانگیزی تبدیل شده که میتواند نظام بانکی ایران را تحتتاثیر قرار دهد. با این حال، به نظر میرسد در صورت همکاری راهبردی دو طرف، زمینه توسعه کسبوکار طرفین، جذب مشتریان بیشتر، حفظ جایگاه رقابتی طرفین، ارائه محصولات متنوع و خدمات باکیفیت، فراهم خواهد شد.
در ششمین برنامه اقتصاد مدرن (یکصد و پانزدهمین میزگرد بانکداری و اقتصاد دیجیتال) که ۱۸ شهریورماه ۱۴۰۱ برگزار شد، موضوع «فینتکها و بانکها؛ تعامل و همراهی در مسیر تحول دیجیتال» با حضور علیرضا لکزایی، عضو هیئت مدیره بانک ملت و سیدحامد قنادپور، مدیرعامل شرکت تارا برگزار شد، موردبحث و تبادلنظر قرار گرفت. خلاصه این گفتوگو، پیشروی شماست.
- تعامل: بانکها راضی، فینتکها ناراضی
قنادپور: از منظر بانکها، این تعامل بسیار خوب است. زیرا فینتک یک نام شیک، در حوزه نوآوری و کارآفرینی است که میتوان آن را رونمایی یا درباره آن مصاحبه و سخنرانی کرد. چرا بانک، باید ناراضی باشد؟! از منظر فینتکها، نوع تعامل، اصلا خوب نیست و به نوعی بهرهبرداری اتفاق میافتد و دستاورد مثبت رخ نمیدهد. از منظر مردم، تعامل بانک و فینتک، چندان مهم نیست، زیرا آنها به دنبال خدمت هستند. الان مردم، چندان خدمتی خارج از فضای کلاسیک بانکداری دریافت نمیکنند. البته اتفاقاتی رخ داده اما این تلاشها با نقطهای که مردم بتوانند از خدمات ناشی از حضور فینتکها در شبکه بانکی استفاده کنند، فاصله زیادی دارد.
در دنیا، سه نوع تعامل بین بانک و فینتک وجود دارد: یکی اینکه سرویس بدهند و سرویس بگیرند. این تعامل، در جنس تبادل خدمت است. دوم سرمایهگذاری روی فینتکهاست. اینکه یک بانک، روی بخشی از فینتک، سرمایهگذاری میکند، تعامل نزدیکتری شکل میدهد و خدمات را داخل خدمات بانک تعبیه میکند. دومین تعامل بسیار کمرنگ است. سومین نوع تعامل، مالکیت کامل بانک بر فینتک است و حتی از ۵۱ درصد مورداشاره، به سمت ۶۷ درصد و بیشتر میرود. نوع تعامل اول، کلیدیتر است.
- دلایل عدم ارائه API به فینتکها
قنادپور: بعضی بانکها، در زمینه، ارائه API نسبتا خوب کار کردهاند اما بعضی بانکها اصلا API ارائه نمیدهند و بعضیها هم بیش از یک تا ۱٫۵ سال طول میکشد. قطعا یکی از مشکلات، زیرساختی است اما الان شش سال از ارائه APIها و openAPIها در ایران گذشته است. این، زمان کمی نیست که بگوییم کر یا زیرساختهای ما جواب نمیدهد. مشکل دیگر، مسئله فرهنگی و فرایندهای بانکی است. همچنین مطالبه عمومی حس نشده و ژست، پرستیژ، شوآف و رونمایی بر آن غالب است. وقتی اتفاقی میافتد، همه بانکها، مرکز نوآوری دارند، در این حوزه فعال هستند، نوآوری را جذاب میدانند، از استارتاپها حمایت میکنند. امسال هم که بحث شرکتهای دانشبنیان است اما بعد از گذشت پنج ماه، چقدر در ارائه خدمت به این شرکتها رشد داشتهایم.
- لزوم حمایت حاکمیتی و تعریف شاخصها
لکزایی: قبل از هرچیز، روابط بین فینتکها و سیستم بانکی، نیازمند حمایت حاکمیتی است. هرکدام ما، از فهم خودمان قضاوت میکنیم. در عرصه صنعت پرداخت، نهادهای مشخص، با دوام و قوام در سالهای گذشته شکل گرفته و اطلاعات و دیتاهای تحلیلی کامل وجود دارد مانند اینکه تراکنشها در PSPها چگونه است؟ در طبقات مبلغی مختلف، وضعیت چطور است؟ تعداد کارتخوانهای فیزیکی، تعداد IPGها و… همگی قابل تحلیل است. اگر این شاخصها تعریف شود، هم بانکها میتوانند بگویند در قبال این شاخصها کجا قرار دارند و هم فینتکها که گلایههایی دارند و بخشی از آن هم بحق است، با آن کلیدواژهها صحبت کنند. مثلا انجمن فینتکها بگویند ما در هر بانکی، فلان تعداد پیشنویس تفاهمنامه یا پیشنویس پیشنهاد، برای همکاری، اتحاد استراتژیک و مشارکت داریم و بر اساس آن، بانک و فینتک، پاسخگو باشد. اینکه چرا انجمن فینتک و دوستان فناوری مالی از روند پیشرفت کار راضی نیستند، بخشی از آن به بانکها برمیگردد و بنده هم این را قبول دارم. سیستم بانکی، خودش تحت ضوابط پیچیدهای اداره میشود و رگولاتور اعم از بانکی و فناوری، با ابلاغ مستندات متعدد، یکسری مقررات تعیین کرده که بانکها به راحتی نمیتوانند پذیرای همکاری روان با فینتکها باشند.
- از ریسک شهرت تا ضرورت فعالتر شدن انجمن فینتک
لکزایی: الان بانک مرکزی، دست فینتکها را برای نوآوری باز گذاشته است. نکته اول اینکه در سیستم بانکی، دادن API، فرایندهایی مانند مسائل فنی و امنیتی دارد. البته میتوان آنها را در بازه زمانی کوتاهتر حل کرد. فینتکها نیز هرکدام به تناسب زیرساخت، توانمندی و قدمتشان، چابکی و تعاملپذیری متفاوتی دارند. اگر این قضیه تنظیم و برای آن قواعدی گذاشته شود، خوب است. البته نیاز نیست بانک مرکزی ورود کند، بلکه انجمن فینتک با کانون بانکها یا شورای هماهنگی بانکها، وارد مذاکره شود و با همدیگر زمانبندی استاندارد تعریف کنند.
نکته دوم اینکه ما به عنوان بانک، یک موجودیت اقتصادی هستیم و با ریسکهای متعدد از حمله ریسک شهرت مواجهیم. بنابراین موجودیتی که قرار است با ما در حوزههای مختلف اعم از کار مطالعاتی، کار عملیاتی، مشارکت حقوقی و… متحد شود، باید بداند ما محدودیتهایی در شناخت شریک جدید داریم. یک موجودیت فینتکِ چابک و نوآور با توانمندی بالا و زیرساختی با موجودیت حقوقی که در نقطه ابتدایی قرار دارد، با ساختار مالی و استحکام صورتهای مالی مانند بانکها مواجه است. ما بانکها به راحتی نمیپذیریم با هر موجودیتی وارد مشارکت شویم. اینها باید با همدیگر تناسب داشته باشند. البته بحث سرمایهگذاری خطرپذیر، موضوع مجزایی است و درصد آن ناچیز است. بنده معتقدم انجمن فینتک، میتواند فعالتر عمل کند.
- فینتکها به حوزه بانکداری شرکتی ورود کنند
لکزایی: البته بنده نمیگویم حتما فینتک، شروعکننده باشد. سمت فینتکها هم مواردی داریم که علیرغم گلهمندی عمومی، بسیار پیش رفتهاند و هم بانکهایی داریم که علیرغم سختگیری آنها به خاطر ذات و ماهیت کسبوکارشان، سرعت آنها بالاتر از میانگین چندساله است اما تعدادشان محدود است. یکی از نکات موردتاکید بنده در جلسه با فینتکها، این بوده که چرا وارد حوزه بانکداری شرکتی و B2B نمیشوند؟ اگر یک فینتک، این نیازها را شناسایی و ایدهای مطرح کند، از نظر مقیاس، قطعا گوش بانکها زودتر تیز میشود و برای آنها جذابیت بیشتری دارد. زمانی که یکی از بانکها با صنعت یا صنفی، کار جدی میکنند، اگر فینتکها بتوانند نوآوری را در تعاملات بین صنعت با بانک و مشتریان آن صنعت ایجاد کنند، سرعت توافق بالا میرود؛ چون ذینفع سوم به صورت ملموس وجود دارد، خبردار میشود و میتواند فرایندهای احیانا مطول داخل بانک را تحریک کند.
- بانکها تهدید را به فرصت تبدیل کنند
قنادپور: اگر قرار باشد حرکتهای برهمزننده یا دیسراپتیو بیفتد، در فرایند کلاسیک رخ نمیدهد؛ مثلا اگر قرار بود اتحادیه تاکسیرانی متولی باشد، هیچوقت تاکسیرانی اینترنتی شکل نمیگرفت یا تلویزیون اینترنتی. بالاخره دیسراپتیو اتفاق افتاد، دو سه شرکت شکل گرفتند و الان آنها به رگولاتور، پیشنهادهایی ارائه میدهند. پس ما به دیسراپتیو نیاز داریم.
ضمنا آقای دکتر لکزایی! پیشنهاد بنده به بانکها این است که تهدید را به فرصت تبدیل کنند. جنابعالی به درستی به ریسک شهرت اشاره کردید اما یکی از دلایل تعامل بانکها با فینتکها در دنیا، همین ریسک شهرت است. مثلا بانک قرار است سرویسی راهاندازی کند، این سرویس ممکن است شهرت بانک را زیرسوال ببرد، آن را در قالب فینتک ارائه میکند تا ریسک شهرت نداشته باشد. این اتفاق در ایران هم افتاده است. دو سه بانک، بسیار پیشرو هستند. ما تمام خدمات بانکی را در مجموعه فینوتک به صورت API ارائه کردیم. بسیاری از فینتکها در این چارچوب شکل گرفتند. علاوه بر بانک آینده، بانک ایران زمین هم در این زمینه، به خوبی ورود کرده است. در بانک کارآفرین و پاسارگاد نیز در حوزه سرمایهگذاری استارتاپها، اتفاقات خوبی افتاده است. بحث من درباره بانکهایی است که از این مقوله عقب افتادهاند و بانکهایی که نه تنها عقب میافتند، بلکه رونمایی آنها بیشتر است!
- امواج سهگانه فینتک در دنیا و جایگاه ایران
قنادپور: در دنیا، سه موج در حوزه فینتک داشتهایم: در موج اول، بین ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ فینتکها فعال شدند، پیش رفتند و یکسری اتفاقات رخ داد و سهم بازار گرفتند. در موج دوم بین ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶، بانکها ترسیدند و رقابت کردند. مشابه بانکهایی که در ایران، به زعم شما این کار را میکنند. در موج سوم که مربوط به سالهای اخیر است، رابطه بانکها و فینتکها، تبدیل به همکاری شد. در دنیا، مباحث مایکروسرویس و مایکروفاینانس، بسیار مهم و ترند یا روندی است که پیش میرود. در سالهای اخیر، دویچه بانک آلمان، ۵۰ درصد خدمات خرد را از طریق فینتکها ارائه میکند. در ایران ما بین موج دوم و سوم ماندهایم. نگاه بعضی بانکها، موج دوم است. اصلا مفاهیمی مانند «استارتاپ من»، «فینتک ما» اشتباه است و معنا ندارد. بعضی به سمت رقابت رفتند اما روند به سمت همکاری است.
- فینتکهای موفق
قنادپور: در حوزه پرداختسازها و لندتکها، اتفاقات خوبی افتاده است. در حوزه برداشت خودکار که مجموعههای متعددی این کار را انجام میدهند، مجموعه وندار، خارج از شبکه بانکی و این تعاملات است و بر مبنای APIهایی که از پلتفرمهای بانکداری باز میگیرد، این کار را کرده است. فینتک میتواند با تجربه کاربری خوب دایرکت دبیت را انجام دهد. خارج از فینتک هم این موضوع زیاد دیده شده است.
لکزایی: ما غیر از بهپرداخت ملت، با ۱۱ فینتک به صورت عملیاتی کار میکنیم مانند تپسی، دیجیپی، وندار، جیبیت و راهکار نوین زیبال. اینها همگی سرویس غیرحضوری پایا با رابطی که ما به آنها دادهایم، ارائه میدهند. درباره کیف پول، به خاطر مشکلات مقررات، ضوابط و مستندات، کار به خوبی پیش میرود اما عملیاتی نشده است. با شرکتهای تارا، دیجیپی، ایرانسل و نوین درگاه شریف، تعامل داریم اما عملیاتی نیست. در حوزه لندتک با ۱۷ فینتک، وارد تعامل شدیم که برخی موارد را ما به سراغ آنها رفتیم و برخی هم دوستان به سمت ما آمدند. از چند هفته پیش با شرکت دیجیپی در حوزه لندتک تفاهمنامهای امضا کردیم و بالغ بر ۱۰ هزار میلیارد ریال تخصیص دادیم. هیئت مدیره بانک ملت، آن نگاه بلندی که باید در روابط بانکها و فینتکها ایجاد شود، در عمل نشان داد. ما برای اولین بار، رتبهسنجی دیجیپی را به رسمیت شناختیم. با ۱۶ فینتک دیگر در حال تعامل هستیم.
- رابطه سهسویه برد-برد-برد
قنادپور: فینتک، فقط شکل قضیه را زیبا نمیکند. یک بخش آن، تجربه کاربری است. ما با دوستان آقای دکتر لکزایی در بانک ملت و با بانک تجارت و بانکهای دیگر در این مسیر پیش میرویم. در اینجا فینتکها میتوانند روی مدل کسبوکار تاثیر بگذارند و بیزینسمدل هم قابل تغییر است. بانک، قوانینی دارد که سقف آن ۱۸ درصد است اما فینتک میتواند مدل را به سمت دیگری ببرد. مدل ما با بانک ملت و بانک دیگر که در حال نهایی شدن است، به شیوه دیگری تعریف شده است. در شبکه بانکی، تسهیلات با قسط ماهانه یک درصد، قابل ارائه نیست. ما در مجموعه تارا با دو سه بانک دیگر، بر روی بیزینسمدلی به جمعبندی رسیدهایم که بر مبنای آن، تسهیلاتی به مردم میدهد و ادعا میکند که سود آن ماهانه یک درصد است.
بیزینسمدل ما، در حوزههای رسوب، تاخیر در تسویه و آیتمهای متعدد لندتک و فینتک است. این، یک مثال خوب است که فینتک میتواند مدل کسبوکار جدید را در کسبوکار بانکی بیاورد. با تعاملات انجامشده، یک رابطه سهطرفه برد- برد- برد برقرار است؛ هم برای فینتک، هم برای بانک و هم برای مشتری. مردم سرویسی گرفتهاند که نیاز نیست فلان نرخ سود بدهند!
- زمینه پیشقدم شدن بانکها، برای تعامل فراهم نیست
لکزایی: یکی از چالشهای تعامل، به مسائل فرهنگی برمیگردد. این امر نیازمند زمان است. قبلا بانکها از صفر تا صد فرایندهای سیستم بانکی را تا همین چند سال اخیر، خودشان انجام میدادند اما پوست انداختهاند. الان مشکل ضمانت تسهیلات این است که قانونگذار به سهلگیری توصیه میکنند اما آخر آن بخشنامه، مسئولیت به عهده بانک گذاشته شده است؛ یعنی همیشه باید ملاحظه مدیریت ریسک را داشته باشیم.
در اینجا قصد دارم با آقای دکتر قنادپور درباره اینکه معتقدند بانکها باید پیشقدم شوند، چالش کنم. البته نظرشان درست است ولی نباید اینطور استنباط شود که زمینه فراهم است. ما نسبت به دنیا در حوزههای طبقات بلوغ کسبوکار، اقتصاد، بانکداری و نظام پرداخت، تاخیر داریم. ایشان به موجهای سهگانه اشاره کردند اما دنیا سالهاست در حال تلاش برای تحریک تقاضاست. وقتی بانکها را نقد میکنیم (که البته کار درستی است)، باید این موضوع را هم لحاظ کنیم. اگر سیستم بانکی بخواهد تقاضاها را تمکین کند، نیازی به تحریک تقاضا ندارد.
- چرا بانکها به سراغ فینتکها نمیروند؟
لکزایی: یکی از دلایلی که بانکها، چندان انگیزه قابل توجهی برای پیگیری جدی ندارند، همین است. این موضوع باید برای بانک به مثابه هر کسبوکار دیگری، یک مسئله باشد که مثلا به بخشهای ذیربط خود بگوید منابع فراوانی دارد که متقاضی برای آن وجود ندارد. فینتکها در این زمینه میتوانند در زمینه جوامع هدف با مدیریت ریسک مطلوب که نرخ نکول پایینی داشته باشند، برای بانکها بازاریابی کنند. آن موقع بانک به جای بازاریابی مویرگی، به سراغ فینتکها میرود زیرا هرکدام از فینتکها ممکن است جامعه دهها یا صدها هزار نفری در زیستبوم خودشان داشته باشند. ما بانکها هم به عنوان یک بازیگر وارد میشویم، فینتک برای آن منابع، محل مصرف پیدا میکند و در نهایت با مدل مشخصی به تفاهم میرسیم.
نکته دیگر اینکه بانکها از ابتدا عموما شرکتهای پرداخت، فینتکگونه یا نرمافزاری ایجاد کردهاند، چندان احساس نیاز نمیکنند که به سراغ موجودیث ثالث بروند. بنابراین فینتکها با تجربه مشتری، نوآوری و ارزش افزوده، قادرند هم کاربر جدید برای بانک بیاورند و هم کسبوکار خودشان رونق پیدا کند. اگر این ملاحظات را درنظر بگیریم و زمان هم چاشنی آن شود، فضا باز میشود.
- راهحل تعامل: بازیگر سوم و اتحاد استراتژیک
لکزایی: نکته بعدی، اعتبارسنجی یا شناسایی مشتری است. بانکها به لحاظ ماهیتشان، وقتی قرار است با موجودیتی، اتحاد استراتژیک داشته باشند، باید شناخت کاملی از آن پیدا کنند و فقط توان علمی و فناوری کفایت نمیکند. بانک با فینتکی به اتحادی میرسد که ممکن است بعد از دو سه سال گردش مالی این اتحاد، بسیار بزرگ باشد و در این تعاملات، تمام ریسکهای مالی و شهرت، به سمت بانک سنگینی کند، چرا که فینتک، موجودیت جمعوجور دارد و خاصیتش همین است. به همین خاطر در بعد سوم، انتظار دارم سرمایهگذاران به کمک بیایند. فینتک با ورود خودش، مفهوم زیستبوم را نیز وارد کرد؛ یعنی بانک، تنها بازیگر فعال مایشاء نیست و فینتک هم میتواند کمک کند و مشتریانی دارد. آنچه بین ما و انجمن فینتک میتواند شکل بگیرد، این است که دنبال بازیگران سوم، چهارم و پنجم هم باشیم و اینطور نباشد که فقط بانک و فینتک به توافق برسند. اگر سرمایهگذار سوم توان مالی فینتک را تقوبت کند و به بانک، دل و جرات بدهد که وارد یک مشارکت و اتحاد استراتژیک بلندمدت شود، کمککننده است. به جای اینکه بگوییم چرا بانک به سرعت ورود نمیکند، بهتر است این مسیر را تسهیل کنیم.
- توصیه به فینتکها: ورود به اقیانوس آبی
قنادپور: آقای دکتر عبارت «اتحاد استراتژیک» را به کار بردند که یکی از مقولههای مفقوده و زیباست. بنده هم به فینتکها توصیه میکنم به اقیانوس آبی ورود کنند. وقتی PSPها درگیر حوزه پرداخت هستند، این میزان تمرکز در این زمینه، نیاز نیست و این حوزه، اقیانوس قرمز است. فینتکهایی که به سمت حوزههای دیگر رفتهاند در اقیانوس آبی کار میکنند. چرا باید در اقیانوس قرمز، دعوا کنند؟! اتفاقا این، نقطهای است که اسکیلآپ یا گستردهتر شدن در آن راحتتر است. وقتی شما درباره فینتکهای موفق پرسیدید، میتوانستم فینتکهای مختلفی را نام ببرم اما ترجیح دادم فینتکی را نام ببرم که در فضای اقیانوس آبی است.
فینتکها، تمرکز زیادی در حوزه پرداخت دارند. البته اخیرا به سمت لندتک ورود کردهاند که در این حوزه، هنوز اقیانوس آبی وجود دارد. منظورم بیشتر حوزه اعتبار است نه اقساط و تسهیلات. اعتبار، یکی از نیازهای بسیار جدی است که بانکها به خاطر نرخ تمامشده پول، نمیتوانند در زندگی روزمره آن را مرتفع کنند و فینتکها، کسبوکارها و صنایع میتوانند به این حوزه ورود نمایند. همچنین با بحث سرمایهگذاری در فینتکها هم کاملا موافقم. ما نیازمند این هستیم که ادبیات سرمایهگذاری خطرپذیر به درستی ایجاد شود.
در حال حاضر اینکه قرار است چقدر سهام در یک فینتک و استارتاپ به هر سرمایهگذار تخصیص داده شود، به یک علم تبدیل شده است. توصیهام این است که اگر قرار است بانکها به این سمت بروند، از کنه و ریشه آن اقدام کنند. بعضا بانکها به واسطه پولی که دارند، با ورودشان، فضای آن اکوسیستم را هم خراب میکنند. مثلا یک استارتاپ، ارزشآفرینی دارد اما بانک، چون ادبیات سرمایهگذاری را نمیداند، با یک نوع دیالوگ، مذاکره و پیشنهاد، یک صفر جلوی آن میگذارد! بانک تلاش میکند ۹۰ درصد سهام استارتاپ را بخرد در حالی که نمیداند با این کار، به خودش ضربه میزند نه استارتاپ.
- توصیه به رگولاتور: تمرکز بر «نبایدها» و دوری و دوستی!
قنادپور:. از زاویه محافظهکارانه، بانک، مجوز میخواهد که قابل درک است و نمیتوان به مدیران بانکی خرده گرفت زیرا نگرانیها، و حاشیههایی رخ داده است. راهکارهای درست مانند سندباکس در دنیا وجود دارد که تسهیلکننده است. با این حال، باید بپذیریم حتی اگر بهترین رگولاتور دنیا را هم داشته باشیم، باز هم سرعت نوآوری از رگولیشن جلوتر است. این، واقعیت است. دولت آمریکا به بانکها الزام میکند که با فینتکها رقابت نکنند و همکاری کنند. توصیه بنده به رگولاتور این است که روی نبایدها تمرکز کند و بایدها را نگوید؛ یعنی چارچوب بگذارد. در این حالت، هم بانکها و هم فینتکها میدانند خط قرمز چیست و خودشان را با آن تطبیق میدهند. این موضوع برای مردم هم که از آن استفاده میکنند، خوب است و نوآوری، پیش میرود.
لکزایی: آنچه از منظر بانکها باعث طولانی شدن تعامل و تفاهم یا کمبود انگیزه میشود، در صحبتهای قبلی مطرح شد. بخشی از آن در ذات کار ماست. اساسنامه بانکها را نگاه کنید، در حوزه سرمایهگذاریهای خطرپذیر، یک ریال اجازه این کار را به بانک نمیدهد، چون پول سرمایهگذار، دست بانکهاست و بانکها، وکیل وی هستند نه مالک آن. بخش خصوصی شرکت یا صنعت در حوزهای سرمایهگذاری میکند و هرچه ریسک بالاتر باشد، انتظار بازده بالاتری هم دارد. البته عواملی دست به دست هم میدهند که ممکن است نتیجه، مثبت یا منفی باشد.
درباره نقش رگولاتور به «دوری و دوستی» معتقدم! هرچه رگولاتور از ما دورتر باشد، بهتر است! بانکها، باید نگرش خود را بازتر کنند. با اینکه تقاضا بسیار بالاتر از ظرفیت بانکهاست، باید به فکر روزی باشیم که ممکن است تقاضا کمتر از ظرفیت ما باشد. خواسته بنده از همکارانم، پذیرش این زیستبومها و بازیگران جدید است و به فینتکها هم توصیه میکنم روی اقیاتوس قرمز متمرکز نشوند. در حوزه اعتباری هم فقط لندتک و تمرکز بر مصرفکننده نهایی نیست بلکه در فرایندهای اعتبارات، ضمانتنامهها و السیهای داخلی، زمینههای زیادی برای نوآوری وجود دارد. فینتکها با شناخت کلی از فرایندهای سیستم و کربنکینگهای بانکها، قادرند به طور اختصاصی برای بهبود تجربه مشتری، یا با بانک وارد مذاکره شوند یا زیستبوم مشترک بین بانکها و بیزینسهای بزرگ تشکیل دهند.
گاهی اوقات شما رسانهها، بانکها را به این موضوع متهم میکنید اقداماتی که فینتکها میتوانند انجام دهند، خود بانکها انجام میدهند. در این زمینه، اگر عامل زمان و مکان را اضافه کنید، منصفانهتر میشود. مثلا سیاست بانک مرکزی و دولت در سالهای اخیر، رونق زنجیره تامین است. این ایده، به جای اینکه از پایین به بالا مطرح شود، از بالا به پایین مطرح شده است. توقع این بود بانکها یا فینتکها این کار را انجام دهند. رتبهبندی، مثال دیگر است. اگر فینتک ایدهای داشته باشد که با هوش مصنوعی، اپلیکیشنی تولید کند که از دیتاورهاوس خود بانک به بانک، رتبه فلان فرد یا شرکت را مشخص کند، بسیار خوب است.
- نقد تمایل بانکها به موسس بودن در زیستبوم
لکزایی: یکی از انتقادات مطرحشده این است که بانکها تمایل دارند موسس این زیستبومها باشند. بنده هم به این موضوع نقد دارم. اگر شرایط، ایجاب میکند، بانکها باید جاهایی موسس باشند و بپذیرند جاهای دیگر، فینتک، موسس است و بانک، عضو. با این حال، باید قواعد همدیگر را رعایت و به تدریج، کمک کنیم. بسیاری از اجزای مدل کسبوکار بانکداری ما، متفاوت از دنیاست. اگر تصور یک بانک از فینتکها این باشد که فینتک باید تابع بانک باشد، این تفکر به شکست خواهد انجامید و فینتکها جایگاه خود را پیدا میکنند. البته فینتک هم مانند وزنکشی در کشتی، باید از حداقل شرایط ورود به بازی برخوردار باشد. اینکه یک نفر ایدهای دارد و اصرار دارد با با بانکها شریک شود، با روحیه محافظهکاری بانکها و آنچه در مدل کسبوکار از آنها خواسته شده، همخوانی ندارد. اگر بانکها و فینتکها بیشتر با همدیگر تعامل کنند، بهتر از این است که تنظیمگر ضوابط بگذارد.
- از نوآوری باز و اتحاد استراتژیک تا مسیرهای تعامل
قنادپور: نوآوری باز میتواند به فرهنگسازی، تغییر گفتمان، جذب نیرو و حل مسائل منابع انسانی کمک کند. بانکها و فینتکها باید اتحاد استراتژیک را درک کنند. حق مردم ما برای خدمت گرفتن، بیشتر از اینهاست. آنقدر این کیک بزرگ است که بحث رقابت بین فینتکها مطرح نیست.
لکزایی: هم همکارانمان در سیستم بانکی به تعامل با فینتکها اهمیت بیشتری بدهند و هم به دوستان فینتک تاکید میکنم فضای ورود به بانکها، فقط بانکداری شخصی نیست، بلکه بانکداری تجاری، یک اقیانوس آبی است. البته در ایران، صنعت بانکداری در حوزه بانکداری تجاری، مقداری ضعف دارد. بانکداری شرکتی با وجود شرکتهای بسیار بزرگ در کشور، این زمینه را ایجاد میکند که این زیستبومها شکل بگیرند. توصیه این است که در این زمینهها فکر شود.
مشروح این خبر را در ادامه بخوانید
پادکست : رادیو عصر پرداخت
مدیرمسوول: عبداله افتاده
مهمانان: علیرضا لکزایی، عضو هیئت مدیره بانک ملت و سیدحامد قنادپور، مدیرعامل شرکت تارا
موسیقی : معین صالحی
اسپانسر : شرکت سابین تجارت آریا و شرکت شاپ
بانکها و فینتکها باید «اتحاد استراتژیک» را درک کنند
از جمله مزایای همکاری راهبردی بین نظام بانکی با فینتک، کارآیی از نظر سرعت، هزینه و دستیابی به مشتریان جدید است. مسائل و مشکلات بانکهای سنتی، شامل ساختارهای پیچیده، بالا بودن میزان رسمیت، افزایش هزینه عملیاتی، ارائه خدمات بانکی با هزینه و زمان بیشتر، عدم نوآوری در خدمتدهی و برآورده نکردن اتتظارات مشتریان است.
در سالهای گذشته، همه این عوامل، منجر به کاهش محبوبیت نظام بانکی شده است اما از طرف دیگر، افزایش افرادی که به دلایل مختلف نمیتوانند از خدمات بانکداری سنتی استفاده کنند یا مایل به استفاده از آن نیستند، به توسعه فینتکها منجر شده است. این روند بر کاهش هرچه بیشتر محبوبیت بانکها، صحه گذاشته و بر اساس آمارها، میانگین استفاده از فینتک در سطح جهان، به بیش از ۴۰ درصد رسیده است.
رشد روزافزون این شرکتها به موضوع چالشبرانگیزی تبدیل شده که میتواند نظام بانکی ایران را تحتتاثیر قرار دهد. با این حال، به نظر میرسد در صورت همکاری راهبردی دو طرف، زمینه توسعه کسبوکار طرفین، جذب مشتریان بیشتر، حفظ جایگاه رقابتی طرفین، ارائه محصولات متنوع و خدمات باکیفیت، فراهم خواهد شد.
از اینرو، در این میزگرد آنلاین از سلسله نشستهای تخصصی بانکداری و اقتصاد دیجیتال با موضوع «فینتکها و بانکها؛ تعامل و همراهی در مسیر تحول دیجیتال» که با حضور علیرضا لکزایی، عضو هیئت مدیره بانک ملت و سیدحامد قنادپور، مدیرعامل شرکت تارا برگزار شد، چالشهای تعامل فینتکها با بانکها، نقش رگولاتور بانکی، مزایای همکاری و موضوعات مهم دیگر، موردبحث و تبادلنظر قرار گرفت. آنچه پیشروی شماست، مشروح این گفتوگوست. حامیان این میزگرد، شرکت سابین تجارت آریا و شرکت شاپ هستند.
- جناب آقای دکتر قنادپور! به عنوان اولین پرسش، ارزیابی جنابعالی از تعامل بانکها و فینتکها چیست؟
قنادپور: پاسخ به این سوال، بستگی به این موضوع دارد که از کدام منظر به آن نگاه کنیم: بانک، فینتک یا مردم؟ از منظر بانکها، بسیار خوب است. فینتک، یک نام شیک، در حوزه نوآوری و کارآفرینی است که میتوان آن را رونمایی یا درباره آن مصاحبه و سخنرانی کرد. چرا بانک، باید ناراضی باشد؟! از منظر فینتکها – البته بنده نماینده آنها نیستم و به خاطر این برنامه، با چند نفر از آنها صحبت کردم- نوع تعامل، اصلا خوب نیست و به نوعی بهرهبرداری اتفاق میافتد اما آن دستاورد و اتفاق مثبت از منظر فینتکها رخ نمیدهد. از منظر مردم، تعامل بانک و فینتک، چندان مهم نیست، زیرا آنها به دنبال خدمت هستند. مردم، چندان خدمتی که خارج از فضای کلاسیک بانکداری باشد، دریافت نمیکنند. البته اتفاقاتی رخ داده اما این تلاشها با نقطهای که مردم بتوانند از خدمات ناشی از حضور فینتکها در شبکه بانکی استفاده کنند، فاصله زیادی دارد. از منظر فینتکها، وضعیت رضایتبخش نیست. در گزارشهای دنیا، سه نوع تعامل بین بانک و فینتک وجود دارد: یکی اینکه سرویس بدهند و سرویس بگیرند. این تعامل، در جنس تبادل خدمت است. دوم سرمایهگذاری روی فینتکهاست. اینکه یک بانک، روی بخشی از فینتک، سرمایهگذاری میکند، تعامل نزدیکتری شکل میدهد و خدمات را داخل خدمات بانکی تعبیه میکند.
- آنجا هم بانکها میگویند باید ۵۱ درصد مدیریتی به آنها داده شود و تمامیتخواه هستند! حاضر نیستند فقط یک بخش را بگیرند.
قنادپور: بله. دومین تعامل بین بانک و فینتک بسیار کمرنگ است. سومین نوع تعامل، مالکیت کامل بانک بر فینتک است و حتی از ۵۱ درصد که شما اشاره کردید، به سمت ۶۷ درصد و بیشتر میرود. نوع تعامل اول، کلیدیتر است. در اینجا، بانک باید API بدهد. فینتکها از بانکها، API میخواهند اما این خدمت، را به خوبی دریافت نمیکنند و این امر، نارضایتی را افزایش داده است. بعضی بانکها، در این زمینه، نسبتا خوب کار کردهاند و کسانی را در مجموعه خود دارند که ادبیات اکوسیستم کارآفرینی را بلدند یا با زیرساختهایی، APIهایی را ارائه دادهاند. با این حال، بعضی بانکها اصلا API ارائه نمیدهند و بعضی هم یک سال تا یک سال و نیم طول میکشد تا یک API بدهند.
- آیا مشکل در کربنکینگ است؟ چون کُرِ بعضی بانکها، امکان اینکه API تعریف کند، ندارد.
قنادپور: قطعا یکی از مشکلات، زیرساختی است اما الان در فضایی صحبت میکنیم که شش هفت سال از ارائه APIها و openAPIها در ایران گذشته است. سال ۱۳۹۵، برای اولین بار، API ارائه شد. شش سال، زمان کمی نیست که بگوییم کر یا زیرساختهای ما جواب نمیدهد. مشکل دیگر غیر از زیرساختها، مسئله فرهنگی و فرایندهای بانکی است. بسیاری اوقات، APIها وجود دارد اما یک سال و بیشتر برای تاییدیه آن طول میکشد، چون نگاه بانکها، درست نیست. همچنین در این زمینه، مطالبه عمومی حس نشده و ژست، پرستیژ، شوآف، رونمایی و جذابیت آن غالب است. وقتی یک اتفاق میافتد، ظاهرا همه بانکها مرکز نوآوری دارند، همه در این حوزه فعال هستند، همه مدیران عامل، حوزه نوآوری را جذاب میدانند، همه از استارتاپها حمایت میکنند و امسال هم که بحث شرکتهای دانشبنیان، مطرح است اما بعد از گذشت پنج ماه، ببینید چقدر در ارائه خدمت به شرکتهای دانشبنیان رشد داشتهایم؟!
- الان به یاد همایش بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت و جشنواره دکتر نوربخش افتادم. البته چند سال است به خاطر کرونا، برگزار نمیشود. آنجا یکسری جوایز میدادند. رقابت شما با بعضی شرکتها زیاد بود. آنها برنده میشدند و شما ناراحت میشدید که ارزیابیشان چطور است. یکی از موضوعات، جوایزی است که به آن محصولات داده شد. الان این محصولات، کجا هستند؟
قنادپور: بنده هرجایزهای برای محصولات گرفتهام، هنوز در حال کار است.
- ترجیح میدهم نام آن دوستان را نیاورم. در برنامه دیگر، درباره این موضوع، چالش خواهیم کرد! آقای دکتر لکزایی! مدیران بانکی هم نگرانیهایی در حوزه فینتکها دارند و البته شاید بهانه است و تمایل ندارند دیتای خود را به شرکت بیرونی بدهند زیرا اگر اتفاقی بیفتد، بانک مرکزی و نهادهای نظارتی، بانکها را مقصر میشناسد. ارزیابی شما از اظهارات آقای دکتر قنادپور چیست؟
لکزایی: قبل از هرچیز فکر میکنم بحث روابط بین فینتکها و سیستم بانکی، نیازمند حمایت حاکمیتی است. اولین نکته در سوال شما، این است که متر ما چیست؟ هرکدام ما، از فهم خودمان قضاوت میکنیم. در عرصه صنعت پرداخت،، نهادهای مشخص، با دوام و قوام در سالهای گذشته شکل گرفته و اطلاعات و دیتاهای تحلیلی کامل وجود دارد مانند اینکه تراکنشها در PSPها چگونه است؟ در طبقات مبلغی مختلف، وضعیت چطور است؟ تعداد کارتخوانهای فیزیکی، تعداد IPGها و… همگی قابل تحلیل است. با ورود رسانه به این موضوعات، خوب است از مراجع حاکمیتی استمداد کنیم که این موضوع نیز جزء موضوعات اصلی شده و یکسری شاخص برای آن تعریف شود. اگر این شاخصها تعریف شود، هم بانکها میتوانند بگویند در قبال این شاخصها کجا قرار دارند و هم فینتکها که گلایههایی دارند و بخشی از آن هم بحق است، با آن کلیدواژهها صحبت کنند. مثلا انجمن فینتکها بگویند ما در هر بانکی، فلان تعداد پیشنویس تفاهمنامه یا پیشنویس پیشنهاد، برای همکاری، اتحاد استراتژیک و مشارکت داریم و بر اساس آن، بانک و فینتک، پاسخگو باشد. در این حالت، اگر بانک، مصاحبه کند و این تعامل را خوب بداند، آنوقت اصحاب رسانه میتوانند بپرسند در این شاخص، چند فینتک در صف دارید، چه تعداد را عملیاتی کردید، حوزه فعالیتها کدام است و برنامه امسال یا سالهای آینده چگونه است؟ این موضوع، به نحوه قضاوت و ارزیابی کمک میکند. اینکه چرا انجمن فینتک و دوستان فناوری مالی از روند پیشرفت کار راضی نیستند، بخشی از آن به بانکها برمیگردد و بنده هم این را قبول دارم. سیستم بانکی، خودش تحت قواعد و ضوابط سخت و پیچیده اداره میشود و رگولاتور یا تنظیمگر قانونی، هم به لحاظ بانکداری و هم به لحاظ فناوری، با ابلاغ مستندات متعدد، یکسری مقررات و ضوابطی را تعیین کرده که بانکها به راحتی نمیتوانند پذیرای همکاری روان با فینتکها باشند.
- اگر مصداقی بفرمایید، ممنون میشوم. بنده با این بخش اظهارات شما موافق نیستم. اتفاقا در چند سال گذشته، رگولاتور دست بانکها را باز گذاشته است. الان موجودیتهایی به نام لندتک در حال فعالیت هستند، در حوزه پرداختیاری، مستند داده شده و در حوزه رمزارز که بانک مرکزی، تعیین تکلیف نکرد، گردش مالی چند ده هزار میلیارد تومانی داشتند.
لکزایی: اینها ربطی به بانک ندارد! اجازه بدهید جمله شما را اصلاح کنم. اتفاقا بانک مرکزی، دست فینتکها را برای نوآوری باز گذاشته و این امر، لزوما به معنای باز گذاشتن دست نظام بانکی نیست. در سیستم بانکی، دادن API، فرایندهایی مانند مسائل فنی و امنیتی دارد. البته میتوان آنها را در بازه زمانی کوتاهتر حل کرد اما باید قبول کنیم این مسائل وجود دارد. فینتکها نیز هرکدام به تناسب زیرساخت، توانمندی و قدمتشان، چابکی و تعاملپذیری متفاوتی دارند. ممکن است یک یانک با یک فینتک، در بازه زمانی سهماهه به جمعبندی محیط عملیاتی برسد اما با فینتک دیگر، بیشتر از سه ماه طول بکشد. اگر این قضیه تنظیم و برای آن قواعدی گذاشته شود، خوب است. بنده معتقدم نیاز نیست بانک مرکزی ورود کند، بلکه انجمن فینتک با کانون بانکها یا شورای هماهنگی بانکها، وارد مذاکره شود و با همدیگر زمانبندی استاندارد تعریف کنند و قرار بگذارند این قدمهای فعالیت از زمان شروع تا انتها، چه الگوریتمی داشته باشد تا بعد از آن، دربارهاش قضاوت شود. نکته دوم اینکه موضوع، فقط مسائل فنی و امنیتی نیست. ما به عنوان بانک، یک موجودیت اقتصادی محسوب میشویم و با ریسکهای متعدد از حمله ریسک شهرت مواجه هستیم. بنابراین موجودیتی که قرار است با ما در حوزههای مختلف اعم از کار مطالعاتی، کار عملیاتی، مشارکت حقوقی و… متحد شود، باید بداند ما محدودیتهایی در شناخت شریک جدید داریم. یک موجودیت فینتکِ چابک و نوآور با توانمندی بالا و بسیار قوی، با یک زیرساخت دارای موجودیت حقوقی که در نقطه ابتدایی قرار دارد با ساختار مالی و استحکام صورتهای مالی مانند بانکها مواجه است. ما چون بانک هستیم، به این راحتی نمیپذیریم با هر موجودیتی وارد مشارکت شویم. اینها باید با همدیگر تناسب داشته باشند. اگر بحث سرمایهگذاریهای خطرپذیر باشد، موضوع مجزایی است و درصد آن ناچیز است. حس بنده این است که انجمن فینتک، میتواند فعالتر عمل کند.
- الان ۳۴ یا ۳۲ بانک داریم که از زاویه مشتری خرد، غیر از سر دَرِشان، با همدیگر تفاوتی ندارند! برای ایجاد تمایز، آیا بانک به فینتک نیاز دارد یا فینتک به بانک؟ فینتک که قطعا به بازار نیاز دارد اما اینکه میفرمایید انجمن فینتکها پیشقدم شوند، باید مسیر برعکس شود. چون بانکها میدانند گرفتاریهایشان دقیقا کجاست و سختی کار، به خاطر بوروکراسیشان سمت آنهاست، پس بهتر است ابتدا آنها اقدام کنند. فینتکها که مانند خمیرمایه، خودشان را با شرایط تطبیق میدهند! فکر میکنم قبلا کمیته فناوری در این حوزهها وجود داشت. بهتر است کانون بانکهای دولتی و خصوصی…
لکزایی: الان هم کمیسیونهای مشابه وجود دارد. بنده نمیگویم حتما فینتک، شروعکننده باشد. حتما آقای دکتر قنادپور این نکته را تصدیق میکنند که سمت فینتکها هم مواردی داریم که علیرغم گلهمندی عمومی، بسیار پیش رفتهاند و هم بانکهایی داریم که علیرغم سختگیری آنها به خاطر ذات و ماهیت کسبوکارشان، سرعت آنها بالاتر از میانگین چندساله است اما تعدادشان محدود است. مثال شما در حوزه بانکداری خرد است. یکی از نکات موردتاکید بنده در جلسه با فینتکها، این بوده که چرا وارد حوزه بانکداری شرکتی نمیشوند؟ چرا در حوزه B2B، فعالیت نمیکنند؟ در حوزه خرد، آحاد جامعه، یک تشکلِ مدافعِ پیگیریِ انتظارات، خواستهها و ایدههای آینده نیستند و از طرف دیگر، دسترسی به شرکتهای بزرگ وجود دارد. اگر یک فینتک، این نیازها و خواستهها را شناسایی و ایدهای را مطرح کند، از نظر مقیاس، قطعا گوش بانکها زودتر تیز میشود و برای آنها جذابیت بیشتری دارد. زمانی که یکی از بانکها با صنعت یا صنفی، کار جدی میکنند، اگر فینتکها بتوانند نوآوری را در تعاملات بین صنعت با بانک و مشتریان آن صنعت ایجاد کنند، سرعت توافق بالا میرود؛ چون ذینفع سوم به صورت ملموس وجود دارد، خبردار میشود و میتواند فرایندهای احیانا مطول داخل بانک را تحریک کند. اگر این ارتباطات، نزدیکتر شود، چنانچه یک مرجع، بدون گرفتن مجوز از جایی، کار را شروع کند و آمار بدهد، موضوع، شکل و شمایل پیدا میکند.
- سختی کار همینجاست! در حوزه رسانه نیز این مسیر را طی کردهایم. قبل از رسانه «عصر پرداخت» که الان به «اقتصاد مدرن» تبدیل شده، سابقه ۲۰ ساله رسانهای داشتیم و با توجه به شناخت و ارتباطات موجود، مدیران به ما اعتماد داشتند و همراهی میکردند. بر اساس اعتبار گذشته، دوستان کمک کردند تا این رسانه شکل گرفت و روز به روز بزرگتر شد. الان مشکل، اعتبار است. مهم این است که در گامهای اولیه، وقتی فینتک شروع میکند با آن چه رفتاری میشود. آیا بانکها راه میدهند؟ شما میگویید فینتکها با صنعت بزرگ بیرونی کار کنند که بانک به واسطه آن صنعت، راحتتر با فینتک، تعامل کند. آن صنعت بزرگ، به فینتکی که قرار است تازه شروع کند، کمتر راه میدهد، مگر اینکه یک سرویس خاص و خارقالعاده بدهد و آن صنعت، مدیر هوشمند داشته باشد. البته در بخش دولتی، مدیران، هوشمند هستند اما بنا به مصداق «سری که درد نمیکند، دستمال نمیبندند»، حاضر به ریسک نیستند. چون اگر کاری انجام شود و اتفاقی بیفتد، همه میگویند چرا این کار را کردید؟ به همین خاطر، ریسک انجام نمیشود. در این شرایط، کار سخت است. در دنیا، این موضوع، حل شده است. فینتکها به بانکها کمک میکنند. در حوزه API، تعدادی بانک بزرگ، یک کنسرسیوم تشکیل دادند. بانکها با همه سختیها، API را به فرابوم میدهند اما بعضی بانکها که در همان فرابوم سهام دارند، جداگانه با آن رقابت میکنند! بالاخره قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس را؟! بالاخره یا به عنوان سهامدار باید کنسرسیوم، رشد داده شود یا وارد رقابت شود. در اینجا، سرویسگیرنده هم گیج میشود. فینتکهایی هستند که برای گرفتن سرویس از فرابوم، شش ماه وقت گذاشتند و نتوانستند سرویس بگیرند اما یکهفتهای همان سرویس را از بانک گرفتند!
قنادپور: آقای لکزایی جزء اولین کسانی بودند که به شکستن سدهایی در حوزه تعامل بانکها و فینتکها کمک کردند. سامانه محب، در زمان خودش، اولین بار بود که به سازمانها، نه لزوما فینتکها و استارتاپها، سرویس ارائه میکرد. به ۱۱ سال پیش، یعنی سال ۱۳۹۰ برگردیم. در این سال، در بانکها، فقط شرکتهایی میتوانستند از در بانک وارد شوند که کربنکینگ داشتند. فینتک که هیج، بلکه سایر شرکتها نیز نمیتوانستند پایشان را در بانک بگذارند. در این زمینه، شرکتهای نرمافزاری، تیمهای قوی و باهوش یا باید در بین آنها جذب میشدند یا دریچه دیگری وجود نداشت. کار با وبسرویسها شروع شد و سامانه محب در رخ دادن یکسری اتفاقات کمک کرد. از سال ۱۳۹۵، مفهوم ارائه API مطرح شد. اگر قرار باشد حرکتهای برهمزننده یا دیسراپتیو بیفتد، در فرایند کلاسیک رخ نمیدهد؛ مثلا اگر قرار بود اتحادیه تاکسیرانی متولی باشد، هیچوقت تاکسیرانی اینترنتی شکل نمیگرفت. بنابراین دیسراپتیو باید اتفاق بیفتد. همین تلویزیون اینترنتی که از طریق آن صحبت میکنیم، آیا ۱۰ سال پیش میتوانستیم درباره آن فکر کنیم؟ بالاخره دیسراپتیو اتفاق افتاد، دو سه شرکت شکل گرفتند و الان آنها به رگولاتور، پیشنهادهایی ارائه میدهند. پس ما به دیسراپتیو نیاز داریم. آقای دکتر لکزایی! پیشنهاد بنده به بانکها این است که تهدید را به فرصت تبدیل کنند. جنابعالی به درستی به ریسک شهرت اشاره کردید اما یکی از دلایلی که در دنیا، بانکها با فینتکها تعامل میکنند، همین ریسک شهرت است. مثلا بانک قرار است سرویسی راهاندازی کند، این سرویس ممکن است شهرت بانک را زیرسوال ببرد، آن را در قالب فینتک ارائه میکند تا ریسک شهرت نداشته باشد. این اتفاق در ایران هم افتاده است. دو سه بانک در این زمینه، بسیار پیشرو هستند و بانکی هست که تقریبا تمام خدماتش را به صورت API ارائه کرده است.
- اگر اشکالی ندارد، اسم بیاورید.
قنادپور: همان بانکی که قبلا فعالیت میکردم. ما تمام خدمات بانک را در مجموعه فینوتک به صورت API ارائه کردیم. بسیاری از فینتکها در این چارچوب شکل گرفتند و اگر فینوتک نبود، آنها هم نبودند و البته خدمات ارزشمندی هم ارائه میکنند.
- غیر از بانک آینده، کدام بانک در این زمینه موفق عمل کرده است؟
قنادپور: بانک ایران زمین هم در این زمینه، به خوبی ورود کرده است. در بانک کارآفرین و پاسارگاد نیز در حوزه سرمایهگذاری استارتاپها، اتفاقات خوبی افتاده است. سال ۱۳۹۱ بنده و آقای دکتر جوانمردی، طی گفتوگوهایی، به دنبال این موضوع بودیم که ارتباط بین بانکها و اکوسیستم کارآفرینی را شکل دهیم و آنها را به هم نزدیک کنیم. ماحصل آنها در بانک پاسارگاد، تریگ و شناسا و در مجموعه ارتباط فردا، فینوا بود. بر این اساس، بسیاری از اتفاقات دیگر رخ داد. بعضی بانکها در این زمینه جلو هستند. بحث من درباره بانکهایی است که از این مقوله عقب افتادهاند و انتقاد به بانکهایی است که نه تنها از این مقوله عقب میافتند، بلکه رونمایی آنها در این حوزه بیشتر است! در دنیا، سه موج در حوزه فینتک داشتهایم: در موج اول، بین ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ فینتکها فعال شدند، پیش رفتند و یکسری اتفاقات رخ داد و سهم بازار گرفتند. در موج دوم بین ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶، بانکها ترسیدند و رقابت کردند. مشابه بانکهایی که در ایران، به زعم شما این کار را میکنند. در موج سوم که مربوط به سالهای اخیر است، رابطه بانکها و فینتکها، تبدیل به همکاری شد. در دنیا، مباحث مایکروسرویس و مایکروفاینانس، بسیار مهم و ترند یا روندی است که پیش میرود. در سالهای اخیر، دویچه بانک آلمان، ۵۰ درصد خدمات خرد را از طریق فینتکها ارائه میکند. در ایران ما بین موج دوم و سوم ماندهایم. نگاه بعضی بانکها، موج دوم است. اصلا مفاهیمی مانند «استارتاپ من»، «فینتک ما» اشتباه است و معنا ندارد. بعضی به سمت رقابت رفتند اما روند به سمت همکاری است. در دنیا هم قطعا اینطور است و در ایران هم به این سمت پیش میرود. انتهای آن، فرهنگ است. بعضیها از نوآوری به عنوان پله استفاده میکنند و برخی خیر.
- آیا فینتک مستقل که زیرنظر بانک نبوده باشد و اسکیل کرده باشند یا به اصطلاح استارتاپی، یونیکورن شده باشد، داریم؟ اگر وجود دارد، لطفا اسم ببرید.
قنادپور: یونیکورن خیر. فینتکها زمان زیادی نیست که ظهور کردهاند. البته بنده نماینده فینتکها نیستم و فقط تجربیاتی در حوزه شبکه بانکی و فینتک داشتهام با این حال، فکر میکنم فینتکهایی که به طور مستقل بزرگ شدهاند، میتوان نام برد. در حوزه پرداختسازها و لندتکها، اتفاقات خوبی افتاده است. در حوزه برداشت خودکار که مجموعههای متعددی این کار را انجام میدهند، مجموعه وندار، خارج از شبکه بانکی و این تعاملات است و بر مبنای APIهایی که از پلتفرمهای بانکداری باز میگیرد، این کار را کرده است. سرویسهایی که در VODها ارائه میکند، جذاب است. بنده شخصا از آن استفاده میکنم و لذت میبرم.
- یعنی از سرویس اجازه برداشت مستقیم از حساب؟
قنادپور: بله. پلتفرمهایی که شما نام بردید یا بانکها، نتوانستند دایرکت دبیت را به آن شکل مناسب، با تجربه کاربری خوب عملیاتی کنند ولی فینتک میتواند با تجربه کاربری خوب این کار را انجام دهد. ما عموما در بانکها، تجربه کاربری خوبی به مشتری تحویل نمیدهیم. در حوزه لندتکها هم کارهای خوبی انجام میشود. فینتکهایی وجود دارند که توانستهاند از سختیها خودشان را بیرون بکشند و به ارزش بازار برسند. این اتفاق میتواند رخ دهد. خارج از فینتک هم این موضوع زیاد دیده شده است. در حوزه فینتک هم میتواند این اتفاق رخ دهد. بحث این است که چهکار کنیم این اتفاق بیفتد.
- در همین زمینه، بنده هم به بانک ملت اجازه برداشت دادم که در موعد قسط، آن را از حساب بنده کم کند اما قبل از موعد پرداخت، تلفن گویا یک شب زودتر برای اطلاعرسانی درباره وام و لزوم پرداخت آن تماس میگیرد! آقای دکتر لکزایی! لطفا به دوستان بگویید وقتی خودمان تیک زدهایم که از حسابمان برداشت کنند، دیگر تماس نگیرند!
لکزایی: ممکن است پیام اطلاعرسانی باشد یا اینکه پیام داده شود اگر موجودی حساب ناکافی است، تکمیل کنید.
- خیر فقط اطلاعرسانی است.
لکزایی: اینکه نشان میدهد مثل خارج از کشور داریم کار میکنیم! (به مزاح) این، یک پیشآگهی است. ما در بانک ملت سرویس پرداخت داریم. درباره بعضی اپراتورها که با ما تفاهمنامه دارند (و اتفاقا از جنس تعامل بانک و فینتک تلقی میشود)، به بانک اجازه دادهام اگر همراه اول، دستور پرداخت قبض موبایل را داد، از حساب بنده برداشت کند. حتی حق انتخاب درباره روز سررسید یا چند روز قبل دادهام ولی به طور طبیعی، ۴۸ ساعت قبل از برداشت از حساب، این پیام ارسال میشود که چون شما عضو این سرویس هستید از حساب شما برداشت میکنیم. این، یک نوع اطلاعرسانی خصوصا برای رقمهای درشتتر است تا اگر در تعاملات مالی، موجودی کم باشد، اطلاع داشته باشیم.
- و اصلا اگر چک یا چیزی داشته باشید به شما اطلاع بدهد…
لکزایی: بله. این، یک پیشآگهی است اما اگر پیام به این معناست که حتما باید پرداخت کنید، به دوستان میگویم اصلاح کنند.
- درباره استارتاپ یا فینتک موفق و خوب هم نظرتان را بفرمایید.
لکزایی: در خدمات پرتراکنش اشخاص حقیقی، خدمات غیرحضوری مانند ساتنا، پایا و… مطرح است. ما غیر از بهپرداخت ملت، با ۱۱ فینتک به صورت عملیاتی کار میکنیم مانند تپسی، دیجیپی، وندار، جیبیت و راهکار نوین زیبال. اینها همگی سرویس غیرحضوری پایا با رابطی که ما به آنها دادهایم، ارائه میدهند. درباره کیف پول، به خاطر مشکلات مقررات، ضوابط و مستندات، کار به خوبی پیش میرود اما عملیاتی نشده است. با شرکتهای تارا، دیجیپی، ایرانسل و نوین درگاه شریف، تعامل داریم اما عملیاتی نیست. در حوزه لندتک با ۱۷ فینتک، وارد تعامل شدیم که برخی موارد را ما به سراغ آنها رفتیم و برخی هم دوستان به سمت ما آمدند. خوشبختانه، از چند هفته پیش با شرکت دیجیپی در حوزه لندتک تفاهمنامهای امضا کردیم و بالغ بر ۱۰ هزار میلیارد ریال تخصیص دادیم. این دوستان، پرداخت تسهیلات در نقطه خرید برای مردم را فعال کردند. حداقل در بین بانکهای مشابه ملت، هیئت مدیره بانک ملت، آن نگاه بلندی که باید در روابط بانکها و فینتکها ایجاد شود، در عمل نشان داد. ما برای اولین بار، رتبهسنجی دیجیپی را به رسمیت شناختیم که البته زمان برد. همکاران بخش اعتباری بانک ملت، مدل اعتبارسنجی دیجیپی را ارزیابی و تایید کردند. ما هم آن را تایید کردیم و هم اینکه از رتبهبندی بانک هم میتوانند استفاده کنند. بنابراین خود دیجیپی، مشتری را شناسایی و اعتبارسنجی میکند و به این نتیجه میرسد که چه عددی به وی، قابل تخصیص است. از محل عدد کل که ما به دیجیپی تخصیص دادیم، در نقطه خرید به مشتری، وام داده و در فایلهای شبانه اطلاع میدهد که فلان میزان به این مشتری تخصیص داده است. همچنین ۱۶ فینتک دیگر در حال تعامل هستند. برخی در ابتدای کار و برخی در حال فعالیت هستند.
- هفته آینده، اگر مشکل خاصی ایجاد نشود، موضوع برنامه ما، فراگیری مالی است. فکر میکنم بانک ملت، ۲۰ درصد سهام را از دیجیپی خرید. درست است؟
لکزایی: خیر!
- پس فقط منابع، تخصیص میدهید. ظاهرا بانک دیگری است که گفته شده نامش ذکر نشود! الان شما با مشتری دیجیپی طرف هستید یا با او کاری ندارید؟
لکزایی: جذابیت کار این است که مشتری دیجیپی در لحظه خرید، مشتری بانک ملت میشود.
- اگر فردا مشتری نکول کند، چه کسی پاسخگوست؟
لکزایی: مشتری.
- از این جهت میپرسم که مدل یکی از لندتکهایی که خوب هم کار کرده، اینطور بوده که بانک، لندتک را میشناخت و لندتک، تعهدات بانک را جبران کرد. الان متاسفانه همان لندتک، گرفتار…
لکزایی: خیر. ببینید. این موضوع در توان فینتک نیست که ۱۰ هزار میلیارد تومان را تضمین کند. بنابراین دیجیپی، کارگزار بانک ملت است و قرارداد هوشمند و وثیقه حداقلی میگیرد و اینها را بعدا به شعبه ما تحویل میدهد.
- نرخ نکول آن مشخص است؟
لکزایی: ما تازه شروع کردیم. دعا کنید نرخ نکول آن پایین باشد تا ادامه پیدا کند و آن را به سایر لندتکها تسری دهیم. این آمادگی وجود دارد. مجموعه دیجیپی، بسیار چابک، نوآور و علاقهمند هستند.
- شنیدهام یک بانک قرار است با نئوبانک صددرصدی با کارمزد ۱۸ درصد ورود کند و خود نئوبانک به مردم وام بدهد. آقای محرمیان هم در مراسمی اعلام کردند رگولاتور برای کارمزد حوزه لندتک و وامهای خرد، سقف میگذارد. سقف شما چقدر است؟ اینکه بازار خودش تنظیمگری کند، مهم است. دعوا این بود که تا ۵۵ درصد هم کارمزد میگیرند اما الان ناگهان به ۱۸ درصد کاهش پیدا کرد.
لکزایی: تسهیلات ما، نرخ مصوب بانک مرکزی است.
- پس شما با نرخ ۱۸ درصد به دیجیپی میدهید و دیجیپی هم باید سودی روی آن بکشد. البته الان بحث ما این نیست اما یکی از این گرفتاریها در تعامل فینتکها و بانکها همین است. الان در شرکت تارا، نرخ کارمزد، صفر است و درآمد آن از طریق تولیدکننده کالا ایجاد میشود. اینجا لندتک، پول را از بانک میگیرد. آیا نام آن را باید پولفروشی بگذاریم؟!
لکزایی: تسهیلات است.
- پس شما به دیجیپی، تسهیلات کلان میدهید و دیجیپی آن را خرد میکند.
لکزایی: در واقع، «الان بخر، بعد بازپرداخت کن»، در نقطه خرید انجام میشود. در مدل سنتی، مشتری به شعبه یا سایت بانک مراجعه کرده و پرونده تشکیل میدهد. ما به وی کارت اعتباری با مبلغ مشخصی میدهیم. مشتری از طریق فروشگاههای مختلف یا به صورت اینترنتی خرید میکند. از زمانی که خرید میکند، در سیستم بانک، بدهکار میشود و باید اقساط خود را پرداخت کند. اگر مدل تجدیدپذیر باشد، میتواند یکماهه صفر کند و دوباره از کارت استفاده کند اما اگر تجدیدناپذیر باشد، تقسیط و توسط مشتری، پرداخت میشود. الان همین کار را فینتک با آن نوآوری خود انجام میدهد. فینتک یک دیتابیس یا پایگاه داده مشتریان دارد و بر اساس سوابق خریدهای فرد، با یکسری پارامترها، اعتبار مشتری را برای مثلا ۱۰ یا ۲۰ میلیون تومان یا مبالغ دیگر، به منظور خرید قسطی تایید میکند. بعد فینتک از ما به عنوان بانک، اجازه ارائه تسهیلات را درخواست میکند و ما هم ضوابط و قواعد را مطرح میکنیم. اینکه کارمزد چطور میشود، بحث امروز ما نیست. مطمئن باشید در این اکوسیستم یا زیستبوم، حتی اگر تنظیمگر هم به طور جدی ورود نکند، روابط ذینفعان اجازه نمیدهد که قیمت تمامشده از حد معقولی برای مصرفکننده نهایی بالاتر برود، زیرا فقط همین فینتک نیست، فقط همین فروشگاه نیست و فقط همین بانک نیست. بنابراین حق انتخاب ایجاد میشود و متعادلسازی قیمت هم رقم میخورد. برای تجربه مشتری، فقط سهولت و فرایندهای کار مطرح نیست بلکه باید رضایت نهایی مصرفکننده رقم بخورد.
قنادپور: فینتک، فقط شکل قضیه را زیبا نمیکند. یک بخش آن، تجربه کاربری است. ما با دوستان آقای دکتر لکزایی در بانک ملت و با بانک تجارت و بانکهای دیگر در این مسیر پیش میرویم. در اینجا فینتکها میتوانند روی مدل کسبوکار تاثیر بگذارند و بیزینسمدل هم قابل تغییر است. بانک، قوانینی دارد که سقف آن ۱۸ درصد است اما فینتک میتواند مدل را به سمت دیگری ببرد. مدل ما با بانک ملت و بانک دیگری که در حال نهایی شدن است، به شیوه دیگری تعریف شده است. در شبکه بانکی، تسهیلات با قسط ماهانه یک درصد، قابل ارائه نیست. ما در مجموعه تارا با دو سه بانک دیگر، بر روی بیزینسمدلی به جمعبندی رسیدهایم که بر مبنای آن، تسهیلاتی به مردم میدهد و ادعا میکند که سود آن ماهانه یک درصد است. این اقدام، با تغییر یک مدل کسبوکار اتفاق افتاد.
- فکر میکنم جذابیت آن، در رسوب پول سمت بانک و نیز منابع ارزانقیمت است.
قنادپور: اجازه بدهید وارد بیزینسمدل آن نشویم. این بیزینسمدل، در حوزههای رسوب، تاخیر در تسویه و آیتمهای متعدد لندتک و فینتک است. این، یک مثال خوب است که فینتک میتواند مدل کسبوکار جدید را در کسبوکار بانکی بیاورد. از آقای دکتر ممنونم که این مثال را مطرح کردند. ما در مجموعه تارا دقیقا همین موضوع را با بانک ملت، بانک تجارت و یکی دو بانک دیگر داریم و مدل کسبوکار میتواند تغییر کند. یک رابطه سهطرفه برد- برد- برد است؛ هم برای فینتک، هم برای بانک و هم برای مشتری. مردم سرویسی گرفتهاند که نیاز نیست فلان نرخ سود بدهند!
- این نکته، خیلی مهم است. حالا میرسیم به اینکه مشکل این فرایند کجاست؟ آیا در فرهنگ غالب بر بانکها و مدیران ما نهفته است یا نگرانی از ریسکها و قانونگذاری است؟
لکزایی: دو سه نکته وجود دارد. یکی به مسائل فرهنگی برمیگردد. این امر نیازمند زمان است. بانکها از صفر تا صد فرایندهای سیستم بانکی را تا همین چند سال اخیر، خودشان انجام میدادند. حتی تا چند سال قبل، برای جمعآوری اطلاعات اعتباری یک متقاضی تسهیلات، از نیروهای خود بانکها استفاده میشد. مقررات هم سختگیرانه بوده و الان هم همینطور است اما بانکها پوست انداختهاند. الان وقتی شرکت رتبهسنحی ایرانیان یا سایر شرکتهای رتبهبندی به ما گزارشهایی میدهند، باز مقررهنویس بانک را مسئول میداند و معتقد است هیچچیز دلیل نمیشود که این منابع به درستی برنگردد.
- البته دیتای همان شرکتی که زیرنظر بانک مرکزی است، کامل نیست. اگر کسی وام نگرفته باشد، دیتا ندارد.
لکزایی: البته صحبت شما را اصلاح کنم. آن شرکت، زیرنظر بانک مرکزی نیست.
- منظورم این است که مجوز گرفته است.
لکزایی: بله مجوز گرفته و از جمله نهادهایی است که وزارت امور اقتصاد و دارایی، سالها پیش، در زمان آقای دکتر پورمحمدی، ایدهاش را مطرح و نهادسازی کرد. سهامدار آن هم عمدتا بانکها هستند و حاکمیتی است.
- قرار بود رقیب هم داشته باشد که ظاهرا منتفی شد.
لکزایی: بانک مرکزی در حال برنامهریزی است. الان مشکلی که بر سر ضمانت تسهیلات وجود دارد و نقل مجالس و رسانههاست، این است که قانونگذار و مقررهنویس، به سهلگیری توصیه میکنند اما آخر آن بخشنامه، مسئولیت به عهده بانک گذاشته شده است؛ یعنی همیشه باید در بانکها، ملاحظه مدیریت ریسک را داشته باشیم. فارغ از فرهنگسازی، در اینجا قصد دارم با آقای دکتر قنادپور درباره اینکه معتقدند بانکها باید پیشقدم شوند، چالش کنم. البته نظرشان درست است ولی نباید اینطور استنباط شود که زمینه فراهم است. درباره اینکه چرا زمینه فراهم نیست باید عرض کنم ما نسبت به دنیا در حوزههای طبقات بلوغ کسبوکار، اقتصاد، بانکداری و نظام پرداخت، فاصله و تاخیر داریم. آقای دکتر به موجهای سهگانه اشاره کردند اما دنیا سالهاست در حال تلاش برای تحریک تقاضاست. وقتی بانکها را نقد میکنیم که البته کار درستی است، باید این موضوع را هم لحاظ کنیم. در ایران، از منظر تقاضا، اُوِردوز هستیم؛ یعنی اگر سیستم بانکی بخواهد تقاضاها را تمکین کند، نیازی به تحریک تقاضا ندارد. با دوستان بانکی صحبت میکردیم، میگفتند وقتی ما این همه تقاضا برای تسهیلات روی دسک شعبه و فرابانک (مجازی) داریم، چه انگیزهای وجود دارد که به سومین واسطه بگوییم ۱۰ هزار در اختیارش باشد و مشتری خود را تامین کند. همین الان چهبسا تعدادی از مشتریان آن فینتک، برای تسهیلات خرد به بانک هم تقاضا دادهاند. اگر همین تقاضاها را تسریع کنیم، مشکل مردم حل میشود.
- البته مشکل، تورم است. چون در کشور ما نرخ تورم، جلوتر از تسهیلات است، عملا وقتی به بانک، بدهکار شویم و یک وام خوب بگیریم، مثلا ۱۰۰ یا ۲۰۰ میلیون تومان، چند سال بعد…
لکزایی: یکی از دلایلی که شاید بانکها، چندان انگیزه قابل توجهی برای پیگیری جدی ندارند، همین است. این موضوع باید برای بانک به مثابه هر کسبوکار دیگری، یک مسئله باشد که مثلا به بخشهای ذیربط خود بگوید منابع فراوانی دارد که متقاضی برای آن وجود ندارد. فینتکها در این زمینه میتوانند در زمینه جوامع هدف با مدیریت ریسک مطلوب که نرخ نکول پایینی داشته باشند، برای بانکها بازاریابی کنند. آن موقع بانک به جای بازاریابی مویرگی، به سراغ فینتکها میرود زیرا هرکدام از فینتکها ممکن است جامعه چندصد یا چند ده هزار نفری در زیستبوم خودشان داشته باشند. ما بانکها هم به عنوان یک بازیگر در آن زیستبوم وارد میشویم و فینتک برای آن منابع، محل مصرف پیدا میکند و در نهایت با مدل مشخصی به تفاهم میرسیم. یکی از دلایل، همین تسهیلات است. درباره تراکنشهای عادی مردم، مانند کارت به کارت، پایا و… که تراکنشهای کارت به کارتشان پایین است، چون بانکها از ابتدا عموما شرکتهای پرداخت، فینتکگونه یا نرمافزاری ایجاد کردهاند، چندان احساس نیاز نمیکنند که به سراغ موجودیث ثالث بروند. بنابراین فینتکها با تجربه مشتری، نوآوری و ارزش افزوده، قادرند هم کاربر جدید برای بانک بیاورند و هم کسبوکار خودشان رونق پیدا کند. اگر این ملاحظات را درنظر بگیریم و زمان هم چاشنی آن شود، فضا باز میشود. نکته دیگر، اعتبارسنجی یا شناسایی مشتری است. بانکها به لحاظ ماهیتشان، وقتی قرار است با موجودیتی، اتحاد استراتژیک داشته باشند، باید شناخت کاملی از آن پیدا کنند و فقط توان علمی و فناوری کفایت نمیکند. بانک با فینتکی به اتحادی میرسد که ممکن است بعد از دو سه سال گردش مالی این اتحاد، بسیار بزرگ باشد و در این تعاملات، تمام ریسکهای مالی و شهرت، به سمت بانک سنگینی کند، چرا که فینتک، موجودیت جمعوجور دارد و خاصیتش همین است. به همین خاطر در بعد سوم، انتظار دارم سرمایهگذاران به کمک بیایند. فینتک با ورود خودش، مفهوم زیستبوم را نیز وارد کرد؛ یعنی بانک، تنها بازیگر فعال مایشاء نیست و فینتک هم میتواند کمک کند و مشتریانی هم وجود دارند. در این زمینه، یکسری لندتکها، فروشگاههای اینترنتی و تولیدکنندهها هم هستند. ما تفاهماتی داریم که از جنس فینتک نیست ولی تولیدکنندگان معتبر ایرانی هستند که میگویند بانک، مبلغ قابل توجهی به آنها تخصیص دهد تا خودشان به خریدارانِ کالا و خدمات بدهند و خودشان هم تضمین میکنند. این هم مدل دیگری است تا بتوانند توسعه بازار بدهند و کالایشان را به خوبی بفروشند. در این رابطه، آنچه بین ما و انجمن فینتک میتواند شکل بگیرد، این است که دنبال بازیگران سوم، چهارم و پنجم هم باشیم و اینطور نباشد که فقط بانک و فینتک به توافق برسند. اگر سرمایهگذار سوم بیاید که توان مالی فینتک را تقوبت کند و به بانک، دل و جرات بدهد که وارد یک مشارکت و اتحاد استراتژیک بلندمدت شود، کمککننده است. به جای اینکه بگوییم چرا بانک به سرعت ورود نمیکند، بهتر است این مسیر را تسهیل کنیم. البته این موضوع را از منظر بانک عرض کردم.
- شما کارت به کارت را مثال زدید که پرداختسازها به سمت کیک کارت به کارت آمدند و به درستی مردم، کارمزد آن را میدهند. این کیک، بزرگ شد اما به پرداختسازها فشار وارد شد. هرچند سبد تکمیل شد و پرداختسازها، مشتری را به واسطه کارت به کارت به اپلیکیشن هدایت کردند و سرویسهای دیگر فروختند و آنجا کارمزد گرفتند. البه شنیدهام بانکها تعامل میکنند تا بخشی از کف کارمزد ۶۰۰ تومانی را به پرداختسازها بدهند. آیا تایید میکنید؟
لکزایی: از این موضوع اطلاعی ندارم اما اگر اصل برد- برد را رعایت نکنیم، بیانصافی در حق پرداختسازهاست و آنها هم باید منفعت ببرند.
- ابتدا گفته شد به واسطه کارت به کارت، پرداختسازها، پولشان را از طریق سرویسهای دیگر در بیاورند اما آنهایی که بزرگتر هستند، با اینکه هزینه سنگینی در حوزه زیرساخت میکنند، درآمدی ندارند. درباره تجربه کاربری فینتکها برای بانکها هم یک مثال میزنم. قبلا در حوزه تجربه کارت به کارت، آپ، تاپ، سکه، همراه بانک ملت و همراه کارت داشتم. در بین اینها، گویا فیچر تجربه کاربری همراه کارت، صرفا برای پرداخت قبض، خرید شارژ و کارت به کارت ساخته شده بود و همیشه کارت به کارت را با همراه کارت انجام میدادم. الان همراه کارت بانک ملت، کاری کرده که دیگر با همراه کارت، کار نمیکنم. دلیلش این است که همراه بانک ملت، رمز دوم پویا را بدون اینکه پیامک شود، میسازد. بنابراین تجربه کاربری، عوض شد! در مثال قبل هم اگر فینتک، تجربه کاربری را سمت بانک در یک سرویس خاص تغییر دهد، بنده به عنوان مشتری به سمت استفاده از سرویس فینتک خواهم رفت. در اینجا رضایت مشتری، که به دلیل گرفتاریهای بانکها، توسط آنها به خوبی ارائه نمیشود، توسط فینتک به عنوان بازوی اجرایی ایجاد میشود و قطعا میتواند حرکت نوین و برهمزننده برای رضایت از خدمات ایجاد کند. آقای دکتر لکزایی در بحث قبلی سوال بحقی مطرح کردند. تا زمانی که نیاز وجود دارد و نیازی به تحریک کردن نیست و بانک، خودش میتواند پاسخ بدهد، عامل سوم را لازم ندارد، آقای قنادپور! پس در اینجا، نقش فینتک کجاست؟
قنادپور: آقای دکتر عبارت «اتحاد استراتژیک» را به کار بردند که بنده خیلی آن را دوست دارم. این تعبیر، یکی از مقولههای مفقوده و زیباست. ممنون از اینکه یادآوری کردند. بنده هم میخواهم به فینتکها توصیه کنم که به اقیانوس آبی ورود کنند. پرداختیاران با رگولاتور و بانکها، مسائل متعددی دارند اما چون دانش کافی را در این حوزه ندارم، ورود نمیکنم، با این حال، وقتی PSPها درگیر حوزه پرداخت هستند، این میزان تمرکز در این زمینه، نیاز نیست و این حوزه، اقیانوس قرمز است. فینتکهایی که به سمت حوزههای دیگر رفتهاند در اقیانوس آبی کار میکنند. چرا باید در اقیانوس قرمز، دعوا کنند؟! اتفاقا این، نقطهای است که اسکیلآپ یا گستردهتر شدن در آن راحتتر است. وقتی شما درباره فینتکهای موفق پرسیدید، میتوانستم فینتکهای مختلفی را نام ببرم اما ترجیح دادم فینتکی را نام ببرم که در فضای اقیانوس آبی است. فینتکها، تمرکز زیادی در حوزه پرداخت دارند. البته اخیرا به سمت لندتک ورود کردهاند که در این حوزه، هنوز اقیانوس آبی وجود دارد. منظورم بیشتر حوزه اعتبار است نه اقساط و تسهیلات. اعتبار، یکی از نیازهای بسیار جدی است که بانکها به خاطر نرخ تمامشده پول، نمیتوانند در زندگی روزمره آن را مرتفع کنند و فینتکها، کسبوکارها و صنایع میتوانند به این حوزه ورود نمایند. با بحث سرمایهگذاری در فینتکها هم کاملا موافقم. ما نیازمند این هستیم که ادبیات سرمایهگذاری خطرپذیر به درستی ایجاد شود. بنده با بانکهایی که پیشرو هستند، کاری ندارم اما برخی بانکها که در اوایل عرایضم به آنها نقد داشتم و هنوز هم دارم، نیز وقتی قرار است سرمایهگذاری کنند، آن را با ایجاد انواع مرکز نوآوریها و… اشتباه میگیرند.
- البته بخشی از اینها رابطهای است. مثلا یک بزرگوار، تلفنی سفارش میکند!
قنادپور: البته من موردی به این شکل، در ذهنم ندارم اما سرمایهگذاری، ادبیات درستی نیاز دارد. در حال حاضر اینکه قرار است چقدر سهام در یک فینتک و استارتاپ به هر سرمایهگذار تخصیص داده شود، به یک علم تبدیل شده است. اگر چهار پنج سال نظرات شخصی را بیان میکردیم، الان ادبیات مرچندکاپیتال و CVC، قاعده و قانون دارد. توصیهام این است که اگر قرار است بانکها به این سمت بروند، از کنه و ریشه آن اقدام کنند. بعضا بانکها به واسطه پولی که دارند، با ورودشان، فضای آن اکوسیستم را هم خراب میکنند. مثلا یک استارتاپ، ارزشآفرینی دارد اما بانک، چون ادبیات سرمایهگذاری را نمیداند، با یک نوع دیالوگ، مذاکره و پیشنهاد، یک صفر جلوی آن میگذارد! بانک تلاش میکند ۹۰ درصد سهام استارتاپ را بخرد در حالی که نمیداند با این کار، به خودش ضربه میزند نه استارتاپ. با این کار، ممکن است استارتاپها را از صحنه روزگار محو کند زیرا به آنها میگوید ۱۰ درصد مهم نیست، پولتان را بگیرید و حقوقبگیر شوید و برای بانک، کار کنید. اگر طرف پذیرفت باید شک کرد. در استیج این، اشتباه است؛ یعنی قرار است حقوقش را بگیرد و برود! بنابراین باید به سمت استفاده از تجربیات دنیا و ایران برویم. الان برخی موجودیتها، حدود ۱۰ سال تجربه در این زمینه دارند اما بعضی اوقات به قول شما، فلانی قرار است مسئول مرکز نوآوری فلانجا شود و همینطور تا آخر.
- بابای پولدار، هم بچه را بدعادت میکند و هم بازار را خراب! بانکها نه به خوبی ورود میکنند و نه به خوبی، خروج. باید در نقطه طلایی، خروج کند تا استارتاپ مسیر رشد خود را ادامه دهد. بانکها دوست دارند مالکیت صددرصدی را حفظ کنند؛ انگار مایملک خودشان است. البته در برنامههای آینده درباره مدل خروج و سرمایهگذاری در استارتاپها ورود میکنیم… خب به نقش رگولاتورها میرسیم. بانک قرار است با موجودیتی به نام فینتک وارد تعامل شود. چه کسی این فینتک را به رسمیت شناخته است؟ الان تعدادی فینتک در حوزههای مختلف کار میکنند اما فقط در حوزه پرداختیار، مجوز داده شد و درباره پرداختسازها هم دیتای محدودی بیرون آمد اما غیر از آن چیزی دیده نشد. بالاخره بانک هم حق دارد به عنوان بنگاه معاملاتی بزرگ، به خاطر ریسک شهرت، به گفته آقای دکتر لکزایی، وارد موجودیتی نشود که فردا دچار مشکل شود و کل سیستم به هم بریزد. چون منابع مالی مردم در دست بانک است، بانک نمیتواند به راحتی ریسک کند و خودش نگرانی دارد چه برسد به اینکه به سمت سندباکس برود. در اینجا رگولاتور چه اقدامی باید انجام دهد؟ آیا باید در وضعیت فعلی بگذارد خودشان، خودشان را تنظیم کنند یا مانند اتحادیه اروپا، سازمانی تحت لوای رگولاتور یا جداگانه، یکسری شاخصها بگذارد که همه استارتاپها و فینتکها آنها را پاس کنند و بعد از گرفتن مجوز، تمام اکوسیستم به آنها سرویس بدهند نه اینکه سلیقهای کار شود و با برخی فینتکها کار کنند و با برخی دیگر خیر.
قنادپور: فضای رگولیشن و نوآوری، وضعبت متفاوتی دارند و بارها در این زمینه صحبت کردهایم. به نظرم، از منظر بانکها، سوال درستی است. اگر بخواهیم از زاویه محافظهکارانه به آن نگاه کنیم، بانک، مجوز میخواهد که قابل درک است و نمیتوان به مدیران بانکی خرده گرفت زیرا اتفاقات، نگرانیها، گرفتاریها، مسائل و حاشیههایی رخ داده است. راهکارهای درست مانند سندباکس در دنیا وجود دارد که تسهیلکننده است. با این حال، باید بپذیریم حتی اگر بهترین رگولاتور دنیا را هم داشته باشیم، باز هم سرعت نوآوری از رگولیشن جلوتر است. این، واقعیت است. دولت آمریکا به بانکها الزام میکند که با فینتکها رقابت نکنند و همکاری کنند. توصیه بنده به رگولاتور این است که روی نبایدها تمرکز کند و بایدها را نگوید؛ یعنی چارچوب بگذارد. بنده صحبتهای آقای دکتر محرمیان را شنیدم و پسندیدم. ایشان در حوزه لندتک و BNPL اشاره کردند خط قرمز که به آن ورود خواهیم کرد، نرخ سود است. اتفاقا درست میگویند. یا مثلا در حوزه دیگر مانند کیف پول و… میگویند خلق پول نکنید. اگر رگولاتور در نقطه نبایدها بایستد، فضای بهتری است. در این حالت، هم بانکها و هم فینتکها میدانند خط قرمز چیست، خوشحالند که خط قرمز مشخص است و خودشان را با آن تطبیق میدهند. این موضوع برای مردم هم که از آن استفاده میکنند، خوب است و نوآوری، پیش میرود. هر رگولاتور، فراتر از بانک، مانند بیمه و بازار سرمایه، هرگاه دستورالعمل بایدها را آورده، همه با آن رگولاتور مسئله داشتهاند؛ هم بانک، هم رگولاتورهای قبلی و بعدی و هم اکوسیستم، آن را نقد کردهاند. باید تمرکز روی نبایدها گذاشته شود. امیدوارم این اتفاق بیفتد.
- وقتی در حوزه نوآوری، بایدها را قرار میدهیم، مانند این است که سدی در برابر یک گام به جلو رفتن و نوآورانه پیش رفتن قرار میدهیم تا نتواند خودش را با لبه تکنولوژی تطبیق دهد. آقای ناصر حکیمی هم در گروه مدیران، در رسانه فضای مجازی ما، گفتند خودم کردم که رویایم چیز دیگری بود اما اتفاق دیگری افتاد! آن موقع چون پیشبینی وضعیت موجود وجود نداشت، آنطور جلو رفت. در حوزه رگولاتوری، رگولاتور طی چند سال گذشته، مقداری مسیر را بازتر گذاشته و مانند قدیم، سفت و سخت، نقطهگذاری نکرده است. با این حال عدم نقطهگذاری هم کار را سخت میکند. در اینجا، بانک نمیداند تکلیفش چیست و آیا باید وارد فلان حوزه شود یا خیر. البته ریسک مدیریتی هم سر جای خودش باقی است.
لکزایی: اگر از منظر بانک به قضیه نگاه کنیم، بسیار شبیه نکتهای است که آقای دکتر قنادپور اشاره کردند. در این موضوعات خاص، ما چندان معطل رگولاتور نیستیم. آنچه از منظر بانکها باعث طولانی شدن تعامل و تفاهم یا کمبود انگیزه میشود، در صحبتهای قبلی مطرح شد. بخشی از آن در ذات کار ماست؛ یعنی برای اینکه با یک فینتک در اشکال مختلف وارد اتحاد شویم، مثلا ایدهای بخریم و فینتک کنار بکشد، به عنوان یک بنگاه، قواعد کسبوکاری و مقدمات شناسایی صاحب ایده، قیمتگذاری ایده و نحوه خرید آن تا مباحث مشارکتی و… را داریم.
- البته بازگشت سرمایه آن برای بانکها هم بسیار مهم است. دودوتای بانکها، خیلی چهارتاست! مثلا ممکن است در حوزه ارتباطات، سرمایهگذاری سنگین کنید، ۱۰ سال بعد، سرمایه آن برگردد اما در حوزه بانکها این مدلی نیست.
لکزایی: بله همینطور است. اگر اساسنامه بانکها را نگاه کنید، در حوزه سرمایهگذاریهای خطرپذیر، یک ریال اجازه این کار را به بانک نمیدهد، چون پول سرمایهگذار، دست بانکهاست و بانکها، وکیل وی هستند نه مالک آن. بخش خصوصی یک شرکت یا صنعت در حوزهای سرمایهگذاری میکند و هرچه ریسک بالاتر باشد، انتظار بازده بالاتری هم دارد. البته عواملی دست به دست هم میدهند که ممکن است نتیجه، مثبت یا منفی باشد. درباره سوال جنابعالی به «دوری و دوستی» معتقدم! هرچه رگولاتور از ما دورتر باشد، بهتر است! بانکها، باید نگرش خود را بازتر کنند. با اینکه تقاضا بسیار بالاتر از ظرفیت بانکهاست، باید به فکر روزی باشیم که ممکن است تقاضا کمتر از ظرفیت ما باشد؛ همیشه در بر روی یک پاسنه نمیچرخد و باید خودمان را برای آن وضعیت مجهز کنیم. خواسته بنده از همکارانم، پذیرش این زیستبومها و بازیگران حدید است. به فینتکها هم توصیه میکنم روی اقیاتوس قرمز متمرکز نشوند. در حوزه اعتباری هم فقط لندتک نیست که به مصزفکننده نهایی تسهیلات بدهیم. در فرایندهای اعتبارات، ضمانتنامهها و السیهای داخلی، زمینههای زیادی برای نوآوری وجود دارد و فینتکها میتوانند با شناخت کلی از فرایندهای سیستم و کربنکینگهای بانکها، به طور اختصاصی برای بهبود تجربه مشتری، یا با بانک وارد مذاکره شوند و ایدههای خود را عملیاتی کنند یا زیستبوم مشترک بین بانکها و بیزینسهای بزرگ تشکیل دهند. گاهی اوقات شما رسانهایها، بانکها را به این موضوع متهم میکنید اقداماتی که فینتکها میتوانند انجام دهند، خود بانکها انجام میدهند. در این زمینه، اگر عامل زمان و مکان را اضافه کنید، منصفانهتر میشود. مثلا سیاست بانک مرکزی و دولت در سالهای اخیر، رونق زنجیره تامین است. این ایده، به جای اینکه از پایین به بالا مطرح شود، از بالا به پایین مطرح شده است. البته ایده درست است اما توقع این بود بانکها یا فینتکها این کار را انجام دهند. وقتی در محدوده تکالیف و بایدها و نبایدها، باید این سیستم را راهاندازی کنیم، با شرکتها و پارتنرهای فناوری موجود، آن را عملیاتی و یک زیستبوم ایجاد میکنیم که مثلا از تولیدکننده خیلی بزرگ شروع میشود، توزیعکننده دارد و سپس کارگاهها و کارخانجات که مواد را دریافت میکنند، همگی السی نیاز دارند. اینها میتواند در سامانه زنجیره تامین توسط یک فینتک با راهحل و با اپلیکیشن، به بانک پیشنهاد شود. قطعا بانکها از آن استقبال میکنند. رتبهبندی، مثال دیگر است. البته میتواند فقط به معنای اینکه مجوز رتبهبندی داشته باشد، نباشد بلکه اگر فینتک ایدهای داشته باشد که با هوش مصنوعی، اپلیکیشنی تولید کند که از دیتاورهاوس خود بانک به بانک، رتبه فلان فرد یا شرکت را مشخص کند، بسیار خوب است.
- کاری که شما مشخصا در بانک ملت انجام میدهید.
لکزایی: میخواهم عرض کنم تذکر آقای دکتر قنادپور کاملا درست است. با این کار، فینتکها میتوانند از کیک موجود دست بردارند و بخشی از انرژی خود را در این بخشها بگذارند تا هم بانکها بیشتر استقبال کنند و هم اتحاد استراتژیک برقرار شود. آن وقت ما بانکها میتوانیم قبول کنیم به عنوان یک بازیگر در یک زیستبوم نقش ایفا کنیم. یکی از انتقادات مطرحشده این است که بانکها تمایل دارند موسس این زیستبومها باشند. بنده هم به این موضوع نقد دارم. اگر شرایط، ایجاب میکند، بانکها باید جاهایی موسس باشند و بپذیرند جاهای دیگر، فینتک، موسس است و بانک، عضو. با این حال، باید قواعد همدیگر را رعایت و به تدریج، کمک کنیم. بسیاری از اجزای مدل کسبوکار بانکداری ما، متفاوت از دنیاست. اینها را باید لحاظ کنیم. اگر تصور یک بانک از فینتکها این باشد که فینتک باید تابع بانک باشد، این تفکر به شکست خواهد انجامید و به تدریج این فینتکها جایگاه خود را پیدا میکنند. البته فینتک هم مانند وزنکشی در کشتی، باید از حداقل شرایط ورود به بازی برخوردار باشد. اینکه یک نفر ایدهای دارد و اصرار دارد با با بانکها شریک شود، با قواعد بسیاری بانکها، روحیه محافظهکاری و آنچه در مدل کسبوکار از آنها خواسته شده، همخوانی ندارد. فکر میکنم اگر بانکها و فینتکها بیشتر با همدیگر تعامل کنند، بهتر از این باشد که تنظیمگر ضوابط بگذارد و حد و مرزها را روشن کند. هرچند تفاهم، در ابتدا سخت است اما فکر میکنم میتوان به تفاهم رسید تا این زیستبومها توسعه داده شوند. اتفاقا زیستبومها میتوانند به شمولیت مالی که اشاره کردید، کمک کنند.
- یکی از ایرادات حکمرانی هوشمند در حوزه وامهای دستوری به خاطر سیل، زلزله، کرونا و… است. با شیوع کرونا، کسبوکار همه، به صورت یکسان، با مشکل مواجه نشد اما کسی که به مشکل خورده و کسی که به مشکل نخورده، به صورت مساوی وام میگیرد. در این شرایط، اگر فینتکها به اقیانوس آبی بیایند، یک مورد آن حرکت در همین زمینههاست. مثال میزنم. ما موجودیتی به نام PSP زیرنظر بانکها داریم که بهپرداخت بانک ملت هم یکی از آنهاست. الان بانک ملت با دیجیپی که یک کلونی مشتری را بر اساس دیتایی که از قبل در دیجیکالا خرید کردهاند، آنالیز و اعتبارسنجی کرده، وارد مشارکت شده است. چون برای شما به عنوان بانک ملت جذاب بوده، با این مجموعه کار میکنید. مشکل PSPها این است که تلاش نمیکنند از این اقیانوس قرمز خارج شوند. خود بهپرداخت ملت یا سایر PSPها میتوانند همین کار را انجام دهند. وقتی دستگاه پوز شرکت پرداخت در فروشگاه، در نقطه خرید قرار دارد، PSPها با چند فیچر میتوانند دیتا را دقیقتر کنند تا بفهمند اقلام خریدشده چه بوده است؛ همانکاری که مجموعه تارا انجام میدهد و از فروشنده کالا، کارمزد میگیرد. اینکه بهپرداخت یا سایر PSPها، سرشان شلوغ است یا گرفتارند یا مدل را بلد نیستند، در اینجا، فینتکها میتوانند ورود کنند و دقیقا در همان نقطه طلایی که هم بانک استقبال میکند و هم PSPها، حرکت جدی انجام دهند تا بازی برد- برد شکل گیرد. همه اضلاع بازی، میتوانند این مسئله را پیش ببرند. بنده متوجه هستم گرفتاری بانکها آنقدر زیاد است که…
لکزایی: ما گرفتار نیستم. تعمدا برای اینکه شما بعدا ما را نقد نکنید که چرا فضا را برای فینتکها بستهایم و PSP خودمان، به صورت لندتک عمل میکند، این کار را نکردیم. وگرنه توان آن وجود دارد. (با خنده)
- قطعا توان آن وجود دارد اما اگر آن PSP هم به بازی بیاید؛ البته بازی جوانمردانه…
لکزایی: اگر شما قول میدهید بعدا ایراد نگیرید، چشم!
- قول میدهیم در این حوزه ایراد نگیریم (با خنده). برنامههای قبلی ما هم در همین زمینه بوده که PSP درآمد جدید ایجاد کند. یکی از مدلهای آن، همین است. البته باید ببینیم رگولاتور بانکی به PSPها این اجازه را میدهد یا خیر که آن هم ماجرای خودش را دارد. چون یک عملیات بانکی داریم و یک خدمت بانکی. اینکه این کار، خدمت بانکی است یا عملیات بانکی، نمیدانم.
لکزایی: بنده هم نمیدانم! فقط بابت مزاح عرض کردم به خاطر شما این کار را انجام ندادیم!
- به پایان برنامه رسیدیم. سوال دیگری درباره کمکهای فینتکها در وضعیت موجود داشتم که به آن پرداخته شد. الان بانک ملت، تجزیه و تحلیل مشتریان خودش را انجام داده و آنها میتوانند از طریق سیستم فرابانک، در ۱۵ دقیقه وام بگیرند! سایر بانکها، هرچند دیتا دارند اما آنالیز آن را انجام ندادند. در اینجا، فینتک میتواند به کمک بانک برود. مثلا مانند ارزیابی جامع اعتبارسنجی که شما با دیجیپی انجام دادید، به این خاطر بود که چون بخشی از بازار بیرونی را نداشتید و دیجیپی داشت، با هم کار کردید. همین کار را با شرکت مخابرات ایران، همراه اول و مانند آن میتوان انجام داد. اتفاقا چون آنجا در حوزه سیمکارتهای دائمی، اعتبار دارند، میتوانند به جای چک و سفته، تضامین دیگری بگیرند مثلا سیم کارت دائمی، با حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان ودیعه باشد. البته الان ودیعه، مهم نیست و ارزش خود سیم کارت بالا رفته است. تجربه دیجیتال فینتک مانند ساخت رمز پویا در همراه بانک ملت، مثال دیگر است. فینتکها میتوانند بسترهای دیجیتال را به بانکها پیشنهاد دهند و در زمینه تغییر فرایندها و تجربه کاربری کمک کنند. سبدگردانی یا پیشنهادهای مالی که بانکداری دیجیتال در دنیا به این سمت حرکت میکند، بستر دیگر است. مشتری، منابعی امانت دارد و چنانچه رگولاتور، فضا را باز بگذارد که بانک از مشتری، مجوز بگیرد و پیشنهاد مالی به وی بدهد و با مجوز وی، سرمایهگذاری کند، خوب است. درآمدهای غیرمشاع بانکها از کجا میآید؟ یکی از گرفتاریهای بانکها، همین حوزه است. در نهایت، در حوزه استراتژی، اگر قرار باشد به صورت کلونی کلونی پیش برویم مانند بحث نئوبانکها و یا مشارکت بانک با صنعت، جذاب است. میتوان خدمات بانکی را به این صورت ارائه داد که صنایع روی خدمات بانکی سوار شوند، سرویسها را شخصیسازی کنند و برای دایره مشتریان خاص خود، سرویس را پیادهسازی نمایند. این اتفاقات میتواند رخ دهد. چون درباره این مباحث صحبت کردیم، دوباره به آن ورود نمیکنم. در انتها، اگر نکته یا سخن پایانی مدنظر دارید، بفرمایید.
قنادپور: دوست داشتم تعبیر نوآوری باز را مطرح کنم. تجربه من در فینوا این بود که تعامل بین بانک با فینتکها و استارتاپها، صرفا در محصولات و خدمات یا سرمایهگذاریها نیست. نوآوی باز میتواند به فرهنگسازی، تغییر گفتمان، جذب نیرو و حل مسائل منابع انسانی که همه با آن درگیر هستند، کمک کند. بانکهایی که به فینتکها و استارتاپها نزدیکتر شدهاند، حتی در شعب آنها، لباس کارکنان، ادبیات مدیران و محصولات آنها تغییر کرده است. بانکها و فینتکها باید اتحاد استراتژیک را درک کنند. حق مردم ما برای خدمت گرفتن، بیشتر از اینهاست. آنقدر این کیک بزرگ است که بحث رقابت بین فینتکها مطرح نیست. همه باید خصوصا در حوزه قشر متوسط که واقعا نیاز جامعه است، تلاش کنیم، کمک کنیم، جمع شویم و به عنوان مسئولیت اجتماعیِ فردی کاری انجام دهیم. به همه دوستان و فعالان این حوزه، خداقوت میگویم.
لکزایی: مجددا تاکید میکنم هم همکارانمان در سیستم بانکی به تعامل با فینتکها اهمیت بیشتری بدهند و وقت بیشتری بگذارند و هم به دوستان فینتک تاکید میکنم فضای ورود به بانکها، فقط بانکداری شخصی نیست، در بانکداری شخصی هم فقط پرداخت نیست. در بانکداری شخصی، زمینههای بسیار وسیع داریم که میتوان با تعامل ایدهها را به عملیات نزدیک کرد. بانکداری تجاری، یک اقیانوس آبی است. البته در ایران، صنعت بانکداری در حوزه بانکداری تجاری، مقداری ضعف دارد. بانکداری شرکتی با وجود شرکتهای بسیار بزرگ در کشور، این زمینه را ایجاد میکند که این زیستبومها شکل بگیرند. توصیه بنده این است که در این سه زمینه فکر شود. در بانک ملت، در هر سه گروه مشتریان، برای استقبال از ایدهها و پیشنهادهای دوستان فینتک اعلام آمادگی میکنیم، میشنویم و با همدیگر مشارکت میکنیم و آنجا که رابطه برد – برد است، به نفع مردم، وارد توافق میشویم.
- در پایان عرض کنم بانکداری شرکتی که آقای دکتر لکزایی به آن اشاره کردند، دقیقا همان حوزهای است که استارتاپها و فینتکها میتوانند فعالیت کنند. البته این کار، خیلی سخت است چون در مملکت ما، روابط، مسیر را عوض میکند و اگر رابطه وجود داشته باشد، راحتتر میتوان به شرکت، بانک یا هر جای دیگر ورود کرد و اگر نباشد، سخت است اما به هر حال، شدنی است. مثال میزنم. در حوزه حملونقل بینشهری، استارتاپ پیبار را داریم که آقای زمانی در این زمینه فعالیت میکنند و به حوزه پرداخت ورود نکردند. در این استارتاپ، نیازهای تولیدکنندگان فولاد و رانندگان کامیونهای حملونقل کالاهای مرتبط، در حوزه پرداخت، از حواله تا تسویه حساب، مرتفع میشود که الان به نقطه طلایی رسیده و بانکها به دنبال آن هستند.
قنادپور: یادم هست چهار سال پیش دوستان همین مجموعه، کاری کردند که اعتراض ملی کامیونداران، به واسطه این خدمت که روی فینوتک سوار شده بود، حل شد.
ارسال یک نظر