تبعیض جنسیتی در حوزههای مدیریت فناوری و بانکی، کمتر است
خلاصه مدیرتی: حضور زنان در عرصههای مختلف صنعتی، تجاری و تکنولوژی، در سالهای اخیر در دنیا، پررنگتر از گذشته شده است. به گفته مشاور معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری، ۵۶ درصد مدیرانعامل زن در دنیا، تحصیلات کارشناسی ارشد و دکترا دارند. همچنین طبق آمار یونسکو، شاخص مشارکت زنان در سطح جهانی، ۳۰ درصد بوده که این میزان در ایران، ۲٫۳۱ درصد است.
نکته مهم، از میان برداشتن شکاف جنسیتی و پررنگکردن حضور و نام زنان، در هر صنعتی است و صنعت فناوریهای مالی نیز از این قاعده، مستثنی نیست. اینکه چرا این مشکلات وجود دارد، راهکار حل آن چیست و حتی مقایسه این صنعت با صنایع دیگر، در این زمینه، از موضوعات بسیار مهم است.
در یکصد و هشتمین میزگرد آنلاین از سلسله نشستهای تخصصی بانکداری و اقتصاد دیجیتال، که ۳۱ تیرماه ۱۴۰۱ برگزار شد، «جایگاه زنان در مدیریت فناوریهای مالی» با حضور افسانه اوضاعی مشاور و مدرس کسبوکار در حوزه بانکداری دیجیتال، مونا حاجی علی اصغر مدیرعامل شرکت مشاور سرمایهگذاری پرتو آفتاب کیان و فتانه توحیدی مشاور مدیرعامل پستبانک، موردبحث و تبادلنظر قرار گرفت. آنچه پیشروی شماست، خلاصه این گفتوگوست.
- حضور کمتعداد مدیران زن در بازار سرمایه
حاجی علی اصغر: بنده ابتدا کارشناس تحلیلگر بودم، سپس مسئول تاسیس و اداره صندوقهای سرمایهگذاری شدم، بعد از آن، معاون عملیات یک نهاد مالی بودم و در نهایت، مدیرعامل یک نهاد ملی شدم و هزینه – فرصت این کار را پرداخت کردم. بنابراین تمرکز و کار جدی، نکته اصلی بوده است. بعضا ذهنیت جامعه از بانوان این است که نقشهای دختر، همسر و مادر بودن را بپذیرند و آن را به خوبی اجرا کنند.. شاید خودمان نیز همین توقع را از خودمان داریم و همین موضوع، کار را سختتر میکند. در بازار سرمایه، تعداد خانمها در سطح مدیریت، زیاد نیستند و در جلسات، تقریبا یک یا دو خانم بیشتر حضور ندارند. حضور خانمها در این سمتها و نوع مسئولیت با توجه به مالی بودن آن، باعث میشود تعداد خانمها کمتر شود. حتی اگر تعداد بانوان، نسبت به سالهای قبل بیشتر شده باشد، برای شکستن انحصار، شبکهسازی، همپوشانی و کمک خانمها به یکدیگر، بسیار تاثیرگذار است.
- شایستهسالاری، جایگزین نگاه جنسیتی
اوضاعی: بنده از رتبه پایین کارم را شروع کردم و پلهپله تا معاونت مدیرعامل در حوزه آیتی پیش رفتم. به نظرم، فارغ از نگاه جنسیتی، باید به سمت شایستهسالاری حرکت کنیم. به دلیل غیبت تاریخی زنان در عرصههای مالی و مدیریتی، توانایی ذاتی آنها، فرصت شکوفایی پیدا نکرده است. همواره محدودیتها و نگاه جنسیتی در حوزه کاری وجود داشته است. این نگاه، فقط مربوط به کشور ما نیست و جوامع غربی نیز به خانمها، دستمزد کمتری میدهند. نگرش به مسائل ارتقای سازمانی در موسسات دولتی، به مراتب، بیشتر است زیرا در سازمانهای دولتی، ارتقا غالبا بر اساس دستورالعملهای مختلف، پلهای و مرحلهای است. اگر آقایان رئیس اداره باشند، انتظار میرود پیشرفت شغلیشان در منصب مدیریتی بالاتر باشند.
هرچند خصوصیات فردی به جنسیت ربطی ندارد اما زنان نسبت به مردان، ذاتا به دنبال صلح و آرامش در فضای کسبوکار و دقت در مسائل محاسباتی و مالی هستند. با وجود سابقه ۳۰ ساله در صنعت بانکداری، برای اثبات توانایی خودم در کارهای مدیریتی، باید بیش از پنج برابر مردان وقت صرف میکردم تا اول خودم را ثبات کنم و بعد کارم را! این قضیه، به تدریج، کمرنگتر شده است. در مجموع، آمار نشان میدهد تبعیض جنسیتی، در حوزههای فناوری و بانکی کمتر است.
- لزوم شکستن کلیشهها؛ هم زنان، هم مردان
توحیدی: بنده حدود ۲۱ سال در سیستم بانکی و دولتی فعالیت کردهام و از کارشناسی تا تا حوزههای مدیریتی مانند مدیرکل ادارات حوزه فناوری پیش رفتم. الان هم مشاور مدیرعامل هستم. شاید بانوان به خاطر اجرای نقشهای دیگر، نتوانند در حوزه مدیریتی به جایگاه واقعیشان دست یابند اما بخشی از مشکلات، ناشی از عملکرد و عدم باور خانمهاست؛ یعنی خودشان نقشی که در بزنگاههای تاریخی از سوی جامعه مردسالار تعریف شده، پذیرفتهاند، بنابراین نمیتوانیم در این حوزه، مدعی آقایان باشیم. اولین گام اینکه باید خودمان را باور کنیم و خودمان بخواهیم. خانمها باید کلیشهها را بشکنند، باورهای ذهنی را تغییر دهند و جاهایی اجازه ندهند دنیای مردانه برای آنها تصمیم بگیرد. البته ، حتما حمایت آقایان لازم است. اصلا اعتقاد ندارم که تمام مسئولیتهای داخل خانواده، به عهده خانم است. متقابلا انتظار میرود مردان هم کلیشههای ذهنیشان را بشکنند. خانمهای موفق، خوششانس بودهاند که مردان نیک اعم از پدر، همسر، برادر و حتی همکار و مدیرانی را در کنارشان داشتهاند.
- اگر زنان در سطح مدیریت ارشد کشور بودند…
اوضاعی: به این سوال که اگر زنان در سطوح بالای مدیریتی بودند، وضعیت کشور چگونه میشد، نمیتوان صریح جواب داد چون به خاطر شکاف تاریخی در رشد زنان، خودشان هم برای حضور در مناصب بالاتر، ترس و واهمه دارند. شاید ریسکپذیریشان خوب باشد یا به واسطه دانش و تجربه مدیریتی این قابلیت را در خودشان ببینند اما غالبا به خاطر نگاه جنسیتی، هنوز به رشد مناسب برای این جایگاه نرسیدهاند. منظور دانش و توانایی نیست، بلکه جسارت لازم برای پست مدیریتی مانند وزیر را پیدا نکردهاند. کاش در این نشست، یکی از آقایان هم حضور میداشتند. ممکن است آن آقا، تجربیات زنان را در مناصب مدیریتی نداشته باشد ولی در جایگاه یک مدیر که قرار است خانمی را به عنوان معاون خود انتخاب کند، حضورشان موثر بود. آینده جوامع از آنِ خانمهاست. این موضوع در جوامع غربی خودش را نشان میدهد. اگر در کشور ما هم این فرصتها، برای همه یکسان باشد، امکان حضور خانمها پستهای مدیریتی در صنایع مختلف بیشتر است.
حاجی علی اصغر: نمیگویم اگر وزیر خانم داشتیم، وضعیت ما بهتر بود، بلکه اگر فرد متخصص و باتجربه بر صندلی وزارت بنشیند، وضع ما درست است. نکته دیگر اینکه خانمها، نگاه ریزبینتری به جزییات دارند و با دقت متفاوتتری، کار را میبینند. خانمها مانند نقشهای دیگرشان، در شغلشان هم سعی میکنند وفادارانهتر کار کنند. همچنین محافظهکاری بیشتر در خانمها، در مباحث مالی، کمککننده است. نکته دیگر اینکه ذهنیتها و کلیشههایی در ذهن خانمهاست که باید روی آن تجدیدنظر کنیم. ما بسیاری اوقات درباره اینکه آقایان یا به طور کلی دیگران، درباره تصمیمها، مراودات و حتی جلسات غیررسمی، نوع پوشش، نوع برخورد ما با نیروی انسانی، قراردادهای کاری و… چطور فکر و برداشت میکنند، نگرانیم. زندگینامه خانمهای مدیر یا سیاستمدار در جهان نشان میدهد در این اوقات، سعی کردهاند این موارد را نشنوند، نبینند و عکسالعملی به نگاه مردان نشان ندهند. ما میتوانیم درباره پذیرش سلیقه افراد، منعطف باشیم.
- تفکر تصرف جایگاه آقایان توسط خانمها را کنار بگذاریم
توحیدی: حدود نیمی از جامعه ما زنان هستند. وقتی از فرصتهای اجتماعی، شغلی و زمینههای رشد صحبت میشود، گویا این جمعیت ۵۰ درصدی را نادیده میگیریم. در سازمانها، آقایان حس میکنند خانمها قرار است جایگاه آنها را تصرف کنند! داشتن مالکیت مردانه نسبت به یک جایگاه و اشغال آن توسط خانمها ریشه در تاریخ دارد و خاص کشور ما هم نیست. آقایان باید این تفکر را که خانمها، فرصت ما را اشغال میکنند و قادر به راهبری نیستند، کنار بگذارند. تیتر مصاحبه ۱۵ سال پیش من این بود: «نه مردسالاری، نه زنسالاری، بلکه شایستهسالاری.» چرا در جایگاههای اجتماعی، خصوصا در حوزه فناوریهای مالی و بانکی، که قدرت جسمانی و بدنی، مطرح نیست و بیشتر ذهن، تفکر، دانش و خلاقیت، کارآمد است، خودمان را محدود میکنیم؟ زنان، درک بهتری از موقعیتهای خاص همکاران و کارمندانشان دارند.
همانطور که به شایستهسالاری، ۵۰ درصد برای خانمها و ۵۰ درصد برای آقایان معتقدم، به نظرم، برای تغییر این نگاه و تفکر، آقایان و خانمها هرکدام باید ۵۰ درصد، نقش ایفا کنند. در بسیاری از کشورها، خانمهایی که در جایگاه نخستوزیر، وزیر یا رئیسجمهور بودهاند، در مقایسه با کشورهایی که مردان در رأس کار بودهاند، اگر بهتر نبودهاند، حداقل همردیف کشورهای مشابه بودهاند.
- راهکارهای بهبود جایگاه مدیریتی زنان در صنایع مالی
حاجی علی اصغر: اینکه خانمها یا افراد مختلف، از طریق دورههای آموزشی تخصص لازم برای خرید و فروش سهام یا اوراق انجام دهند، امکانپذیر است اما این کار، آنقدر تخصصی است که بنده هم نمیتوانم مدیریت دارایی خودم را انجام دهم؛ نه وقت دارم و نه میتوانم صورتهای مالی شرکتها را ببینم. ما باید از انواع خدمات نهادهای مالی مانند مشاوره سرمایهگذاریها، تامین سرمایهها و.. استفاده کنیم. اصلا سرمایهگذاری مستقیم افراد را پیشنهاد نمیکنم. در نهایت، اگر ما خانمها، همپوشانی بهتری در کارمان داشته باشیم و درباره نقشهای خانمهای دیگر، مانند مادری و… در محیط کار، احساس مسئولیت کنیم، درک شرایط مشابه، کمک میکند تا به خوبی از عهده مسئولیتها برآییم.
اوضاعی: درخصوص تسهیل حضور زنان در مناصب مدیریتی، همه، خصوصا زنان، باید مهارتها را افزایش دهند. دنیای امروز، دنیای مهارتهاست و افزایش مهارتهای فردی و اجتماعی، افراد را متمایز میکند. مشخصا در محیط پیچیده و عدم قطعیت، کسانی که تخصص و مهارتهای مدیریتی برای تصمیمگیری ندارند، عدم توانایی آنها، به زودی مشخص میشود. درباره انتخاب معاون زن یا مرد، باید عرض میکنم سابقه بنده در صنعت بانکداری نشان داده، به تواناییهای فردی و شایسته بودن افراد، بیش از هر موضوعی توجه کردهام و در بسیاری موارد، معاونان بنده، زن یا مرد بودهاند و اصلا تفکیک جنسیتی، متغیر تصمیمگیری نبوده است. در همه صنایع، از جمله بازار مالی و سرمایه، فرد متخصص با مهارت حل مسائل پیچیده و مدیریتی کاملا شاخص میشود.
توحیدی: اولین راهکار، دادن آگاهی درباره شایستگی زنان به کل جامعه است. باید ساختارهای ذهنی غلط و بیمارگونه را بشکنیم و تفکرات صحیح را جایگزین کنیم. ما مادران و پدران، فارغ از جنسیت، از محیط خانواده، باید زنان را توانمند نماییم و اعتماد بهنفس را افزایش دهیم. نقش حمایتی مردان از زنان هم باید فعال شود و خانمها نیز باید با دانش و مهارت بیشتر و داشتن مشاوران امین، خلاق و صالح فعالیت کنند. با این راهکارها، میتوانیم سهم «زنان شایسته» را از جامعه بگیریم؛ نمیگویم سهم زنان را. زنان به دلیل نقش ذاتیشان، علاوه بر تربیت فرزندان در خانه، در محیط کار هم میتوانند کارمندان متعهدتری پرورش داده و جانشینپروری را بهتر دنبال کنند. امیدوارم سقف شیشهای بانوان، واقعا برداشته شود.
پادکست : رادیو عصر پرداخت
مدیرمسوول: عبداله افتاده
مهمانان: افسانه اوضاعی مشاور و مدرس کسبوکار در حوزه بانکداری دیجیتال، مونا حاجی علی اصغر مدیرعامل شرکت مشاور سرمایهگذاری پرتو آفتاب کیان و فتانه توحیدی مشاور مدیرعامل پستبانک
موسیقی : معین صالحی
اسپانسر : شرکت بهپرداخت ملت
مشروح این خبر را در ادامه بخوانید
تبعیض جنسیتی در حوزههای مدیریت فناوری و بانکی، کمتر است
دنیای فناوریهای مالی رشد میکند و در بخشهای مختلف زندگی ما وارد میشود. مدیران شرکتهای بزرگ و فعال، معمولا تاثیر قابلتوجهی بر روند رشد این صنعت دارند. در این میان، اما جایگاه مدیران زن در صنعت فناوریهای مالی کجاست؟
حضور زنان در عرصههای مختلف صنعتی، تجاری و تکنولوژی، در سالهای اخیر در دنیا، پررنگتر از گذشته شده است. به گفته مشاور معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری، ۵۶ درصد مدیرانعامل زن در دنیا، تحصیلات کارشناسی ارشد و دکترا دارند. همچنین طبق آمار یونسکو، شاخص مشارکت زنان در سطح جهانی، ۳۰ درصد بوده که این میزان در ایران، ۲٫۳۱ درصد است.
در عین حال، هنوز بسیاری افراد، مهمترین وظیفه زنان را «مادری» میدانند و معتقدند اگر زنی میخواهد مادر خوبی باشد، باید قید همهچیز را بزند! بعضی دیگر، حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و میگویند زنان در جامعه، اصولا نمیتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند!
نکته مهم، از میان برداشتن شکاف جنسیتی و پررنگکردن حضور و نام زنان، در هر صنعتی است و صنعت فناوریهای مالی نیز از این قاعده، مستثنی نیست. اینکه چرا این مشکلات وجود دارد، راهکار حل آن چیست و حتی مقایسه این صنعت با صنایع دیگر، در این زمینه، از موضوعات بسیار مهم و قابل توجه است.
از اینرو، در یکصد و هشتمین میزگرد آنلاین از سلسله نشستهای تخصصی بانکداری و اقتصاد دیجیتال، با موضوع «جایگاه زنان در مدیریت فناوریهای مالی» که با حضور افسانه اوضاعی مشاور و مدرس کسبوکار در حوزه بانکداری دیجیتال، مونا حاجی علی اصغر مدیرعامل شرکت مشاور سرمایهگذاری پرتو آفتاب کیان و فتانه توحیدی مشاور مدیرعامل پستبانک برگزار شد، چالشها و راهکارهای گسترش مدیریت زنان در عرصه فناوریهای مالی، موردبحث و تبادلنظر قرار گرفت. آنچه پیشروی شماست، مشروح این گفتگوست. حامی این میزگرد، شرکت بهپرداخت ملت است.
- متاسفانه فضای اجتماعی و فرهنگی، نه تنها در کشور، بلکه در سازمانهای دولتی و شبهدولتی نیز مسیر رشد را برای بانوان بسیار سختتر از آقایان کرده است. خانم حاجی علی اصغر! به عنوان اولین سوال، با توجه به تجربیاتتان، فکر میکنید این موضوع، نشأتگرفته از کجاست؟ اگر از دیدگاه شما، این فرصت برابر برای بانوان در جایگاههای مدیریتی ارشد کشور فراهم میشد، آیا باز هم شاهد روند فعلی بودیم یا وضعیت، بهتر یا بدتر بود؟
حاجی علی اصغر: ابتدا عرض کنم کار بنده، در حوزه بازار سرمایه است و حدود ۱۸ سال است در این زمینه، فعالیت میکنم و همه دوره کاریام را در بازار سرمایه بودهام اما با توجه به ارتباط نزدیک این بازار با بازار پولی، به واسطه کارم، با بانکها هم کار کردهام. با توجه به اینکه از جمله کسانی بودم که مرحله به مرحله، کار را پیش بردم و از کارشناس به کارشناس ارشد، مدیر واحد، معاون شرکت، مدیرعامل شرکت و قائممقام گروه رسیدم، اگر نگاه تفکیک جنسیتی را کنار بگذاریم، معتقدم هر کار جدی، مستلزم این است که انسانها متمرکز کار کنند و شاید لازم باشد در برخی حوزهها، هزینه – فرصت برای خودشان ایجاد نمایند. شاید یکی از دلایلی که در کارم، مرحله به مرحله پیش رفتم، این بوده که متمرکز بودهام. حتی در بازار سرمایه، چندان، زمینه تخصصی فعالیت را تغییر ندادم. ابتدا کارشناس تحلیلگر بودم، سپس مسئول تاسیس و اداره صندوقهای سرمایهگذاری شدم، بعد از آن، معاون عملیات یک نهاد مالی بودم که انواع تامین مالی و صندوقها را برای بانکهای مختلف، راهاندازی کردم و در نهایت، مدیرعامل یک نهاد ملی شدم. بنابراین تمرکز و کار جدی، نکته اصلی بوده است. ضمن اینکه بنده هزینه – فرصت این کار را تا حدی پرداخت کردم. در این رابطه، از بسیاری حوزههای دیگر در زندگی، چشمپوشی کردم تا این اتفاق بیفتد. درباره فعالیت خانمها باید عرض کنم ذهنیت جامعه و توقع از ما بانوان این است که نقشهای دیگری، فارغ از نقشمان در کار بپذیریم و این نقشها را به خوبی اجرا کنیم، مانند دختر، همسر و مادر بودن. شاید خودمان نیز همین توقع را از خودمان داریم و همین موضوع، کار ما را سختتر میکند. اجرای کار در حوزه کاری به صورت جدی، با اجرای نقشهای دیگر سخت میشود و نمیتوانیم آنطور که خودمان توقع داریم یا افراد دیگر از ما توقع دارند، تمام این نقشها را با همدیگر ایفا کنیم. در این شرایط، نقش همراهان بانوان مانند همسر، اعضای خانواده و… خاص است اما آنچه زمین بازی ما را متفاوتتر میکند، این است که خودمان توقع داریم نقشهای دیگرمان را نیز به خوبی ایفا کنیم. برخی اوقات یک نفر، همه این نقشها را همزمان به خوبی پیش میبرد و برخی اوقات، دیگران تصمیم میگیرند که وقت و انرژی، روی برخی از این نقشها بیشتر باشد. در بازار سرمایه، تعداد خانمها در سطح مدیریت، زیاد نیستند. وقتی در مجامع بازار، در سطوح بالا، جلسه برگزار میشود، تقریبا یک یا دو خانم بیشتر حضور ندارند. هرچند طی سالهای گذشته، سعی شده تعداد خانمها، بیشتر شود ولی در سطح مدیریت، تعداد، کم است. مواردی که عرض کردم، روی این موضوع، تاثیرگذار است. حضور داشتن و وارد شدن در این سمتها برای خانمها و ماندن در این جایگاه، نوع مسئولیت کارها بهویژه با توجه به مالی بودن آن، باعث میشود تعداد خانمها کمتر شود. حتی اگر تعداد بانوان، نسبت به سالهای قبل بیشتر شده باشد، امیدوارم با حضور خانمهایی که سقف را میشکنند، مرتبا تعدادشان بیشتر شود و انحصار این صندلیها که در اختیار آقایان است، شکسته شود. خود خانمها هم باید به همدیگر کمک کنند. شبکهسازی، همپوشانی و کمک به یکدیگر، بسیار تاثیرگذار است.
- درست است. نداشتن شبکه و مشارکت جمعی، بین بانوان و البته آقایان وجود دارد. اینکه صنفی وجود داشته باشد یا در جمع مشترک، درباره دغدغه و مشکلات صحبت کنیم، متاسفانه به درستی در کشور شکل نگرفته و ایرادات زیادی در حوزههای مختلف به آن وارد است. امروز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه خانم افسانه حسامیفرد، به عنوان اولین بانوی ایرانی به فنیترین قله جهان، کی۲ در پاکستان، صعود کردند. البته ایشان حدود دو ماه پیش، به عنوان اولین بانوی ایرانی، قله اورست را فتح کردند. از این جهت عرض کردم که سختترین کارهای فیزیکی، یعنی صعود به قلههای مرتفع و فنی در دنیا، توسط خانمها امکانپذیر است. خانم اوضاعی! از آنجا که خانم حاجی علی اصغر در سازمانهای دولتی، کمتر فعالیت داشتند، مشاهدات خود را بیان کردند، شما و خانم توحیدی، مشخصا در فضای دولتی کار کرده و مسیر سخت کار کردن و رشد را در این فضا، از نزدیک لمس کردهاید. لطفا تجربیاتتان را در این زمینه بفرمایید.
اوضاعی: نظر کلی بنده این است که فارغ از نگاه جنسیتی، باید به سمت شایستهسالاری و شایستهگماری حرکت کنیم. به دلیل غیبت تاریخی زنان در عرصههای مدیریتی، توانایی ذاتی آنها، فرصت شکوفایی پیدا نکرده است. جایگاه زن، به خاطر مادر بودن و خالق بودن، جایگاه ویژهای است که جزء خصوصیات خلقت زنان است که به واسطه با آن مردها متفاوت هستند اما در حوزه کاری، همواره یکسری محدودیتها و نگاه جنسیتی به زنان بوده و بسیاری اوقات، مورد بیعدالتی قرار گرفته و از آن رنج بردهاند. من از رتبه پایین کارم را شروع کردم، تا معاونت مدیرعامل در حوزه آیتی پیش رفتم و پستهای مدیریتی را پلهپله طی کردم. این نگاه جنسیتی و سختیهایی که خانمها برای اثبات خودشان در دوران خدمت کاریشان دارند، فقط مربوط به کشور ما نیست و جوامع غربی نیز به خانمها، دستمزد کمتری میدهند و ممکن است محدودیتهای کاری برای آنها وضع کنند. این تفکرات، ریشه تاریخی دارد و به دلیل همین تفکرات، با حضور زنان در اجتماعات، چندان نظر موافقی وجود نداشته است. به همین خاطر، این عقبماندگی تاریخی موجب شده، فرصت شکوفایی و رشد به زنان داده نشود و آنها بیشترین تلاش اعم از نیروی فکری یا مهارتی خود را صرف این موضوع کردهاند که خودشان را اثبات کنند و بگویند توانایی انجام کار را دارند. بسیاری اوقات به واسطه فعالیت شغلیام و اینکه تقریبا ۳۰ سال در صنعت بانکداری خدمت کردهام، تمام مناصب و مسئولیتهایی که در این دوران داشتم، مجبور بودم اول خودم و تواناییها و مهارتهای خودم را ثابت کنم تا بعدا درباره کار، خلاقیت، نوآوری، پیشرفتهای شغلی و… در حوزههای مختلف پیش بروم و ایده داشته باشم. این موضوع در شرکتها و موسسات دولتی، به مراتب، بسیار بیشتر است. البته موضوع این نیست که دولتیها، تفکر و فرهنگ سازمانی متفاوت دارند یا خصوصیها طور دیگری هستند، بلکه به این دلیل است که در موسسات دولتی، ارتقای سازمانی تا حد زیادی بر اساس ضوابط و دستورالعملهای مختلف، پلهای و مرحلهای است و وقتی آقایان در منصب خاصی منصوب میشوند، اگر رئیس اداره باشند، انتظار میرود پیشرفت شغلیشان و به عنوان نردبان شغلی، در منصب مدیریتی بالاتر باشند. شاید بتوان گفت اگر در حوزه مسائل مالی و مدیریتی، فرصت شکوفایی و امکان حضور زنان در این عرصهها وجود داشته باشد، فرصتهای بهتری برای رشد کسبوکارها فراهم میشود. خصوصیات فردی افراد به جنسیت ربطی ندارد اما خصوصیات خلقت زنان این است که ذاتا به دنبال صلح و به دنبال این موضوع هستند که فضای کسبوکار را آرام نگه دارند، تنشها را کم کنند و درباره مسائل محاسباتی و مالی نیز دقیقتر عمل میکنند. این خصوصیات، کمک میکند تا در این فضا و صنعت، حضور فعالتری داشته باشند. انتظار میرود به زنان، فرصت داده شود تا شکاف تاریخی که به خاطر عدم حضور آنها وجود داشته، از بین برود. در حوزههای فناوری و بانکی، درصدها و آمار نشان میدهد تبعیض جنسیتی، کمتر است. بنده شاهد این ادعا هستم که برای اثبات توانایی خودم در کارهای مدیریتی یا مسئولیت محوله، شاید بیش از پنج برابر مردان از نظر زمانی باید وقت صرف میکردم تا اول خودم را ثبات کنم و بعد کارم را! به تدریج، این قضیه، کمرنگتر شده و امیدوارم کمکم از بین برود.
- الان در جایگاههای مدیریتی ارشد، بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و چینش کابینه، همگی دغدغه یک وزیر زن را در کشور داریم. فکر میکنید اگر جایگاههای مدیریتی ارشد در سطح وزارت در اختیار خانمها قرار میگرفت، وضعیت روند فعلی مدیریت کشور، به همین شکل بود یا بهتر میشد یا بدتر؟
اوضاعی: به این سوال، نمیتوان صریح جواب داد چون به خاطر شکاف تاریخی در رشد زنان در زمینههای مختلف، خود زنان هم برای حضور در مناصب بالاتر، ترس و واهمه دارند. ممکن است ریسکپذیریشان خوب باشد یا به واسطه دانش و تجربه مدیریتی در کسبوکار قبلی یا متفاوت، این قابلیت را در خودشان ببینند که در این مناصب قرار گیرند اما بسیاری از زنان به خاطر نگاه جنسیتی که بسیاری مواقع، فرصت رشد را از آنها گرفته، هنوز به رشد مناسب برای این جایگاه نرسیدهاند. منظور این نیست که دانش، توانایی و علم آن را ندارند، بلکه جسارت لازم برای آن پست مدیریتی مانند وزیر را هنوز پیدا نکردهاند.
- دوستان در گروه اشاره کردهاند حقوق مردان چه شد، زیرا الان حدود ۸۰ درصد بانوان سرکار میروند. البته فکر میکنم عدد درستی نیست. خانم توحیدی! شما در مصاحبه با یک رسانه همکار، اشاره کردید در شروع به کارتان، حتی پدرتان هم مخالف کار کردن شما بودند و بعد از ازدواج، همسرتان همراهی و کمک کردند تا مسیر ترقی و پیشرفت را پلهپله سپری کنید. سرکارعالی هم از تجربیات محیطی و سختیهای خودتان در این زمینه بفرمایید.
توحیدی: بنده حدود ۲۱ سال است که در سیستم بانکی و دولتی مشغول به فعالیت هستم و مشابه سایر دوستان، از کارشناسی شروع کردم و تا حوزههای مدیریتی مانند مدیرکل ادارات حوزه فناوری پیش رفتم. در حال حاضر نیز مشاور مدیرعامل هستم و نقشهای مشاورهای هم داشتهام. همانطور که دوستان به خوبی اشاره کردند شاید بانوان به خاطر اجرای نقش یا نقشهای دیگر، در حوزه شغلی و خصوصا مدیریتی نتوانند به جایگاه واقعیشان دست پیدا کنند. هرچند این حرف، عمومیت دارد اما بخشی از مشکلات موجود، ناشی از عملکرد و عدم باور خود خانمهاست؛ یعنی خودشان این نقشی که در بزنگاههای تاریخی از سوی جامعه مردسالار تعریف شده، پذیرفتهاند و وقتی این پذیرش وجود دارد، نمیتوانیم در این حوزه، مدعی آقایان باشیم. اولین گام را باید خودمان برداریم، خودمان را باور کنیم و خودمان بخواهیم. باید اعتماد بهنفسمان را بالا ببریم و همانطور که گفته میشود حق گرفتنی است نه دادنی، باید تلاش کنیم حقمان را بگیریم. فکر میکنم تعداد خانمهای جامعه ما که بخواهند به دلایل مختلف، این حق را از جامعه نسبتا مردانه بگیرند، جمعیت بزرگی نیستند. تعداد خانمهایی که خودشان را باور دارند، خیلی بزرگ نیست. بنده کاملا با خانم اوضاعی در این زمینه موافقم مسیری که یک زن برای رسیدن به جایگاه شغلی و اجتماعی طی میکند، بسیار دشوارتر از مسیری است که یک مرد طی میکند. بنده به عنوان یک خانم که ۲۱ سال در یک بخش دولتی کار کردم، بارها این موضوع از ذهنم گذشته و با دوستانم صحبت کردم که برای رسیدن از نقطه A به B، باید ۱۰۰ واحد تلاش کنم، آقایان شاید با ۲۰ واحد تلاش به آن میرسند. در ابتدای صحبتتان مثالی درباره فتح قله اورست و سپس کی۲ توسط یک خانم ایرانی ذکر کردید. بنده به عنوان یک عضو کوچک از جامعه کوهنوردی، هم شاغل هستم، هم مدیر بودم، هم مادر دو فرزند هستم و هم کوهنوردی میکنم. بنده ۷ بار، قله دماوند و نیز قلههای کلیمانجارو و مونبلان که بلندترین قلههای آفریقا هستند و قله آلپ در اروپا و قلل دیگر را فتح کردم. به مثال شما برمیگردم که اگر فرض کنیم برای طی کردن مسیری از کوه و رسیدن از یک نقطه صفر به یک نقطه از ارتفاع مشخص، یک نفر از مسیر پای کوه و مشخص برود و یک نفر به هر دلیل از بیراهه برود، کسی که از بیراهه میرود، باید چندین برابر انرژی بگذارد. گویا قرار است زنان برای رسیدن به نقطه مدیریت و جایگاه لایق و شایسته آن، از بیراهه بروند، مسیرهای سنگلاخ را طی و با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم کنند. اولین گام این است که خانمها، کلیشهها را بشکنند، باورهای ذهنی را تغییر دهند و جاهایی اجازه ندهند دنیای مردانه برای آنها تصمیم بگیرد. قطعا همه قبول دارند تواناییهای زن و مرد متفاوت است. قطعا کسی از یک خانم انتظار بلند کردن یک بار سنگین از روی زمین را ندارد اما آیا همه آقایان تواناییهای یکسان دارند؟ آیا تمام آقایانی که در سازمانهای مختلف به جایگاههای مدیریتی مانند وزیر و… میرسند، تواناییشان کامل است؟ آیا خانمهایی نداریم که در شرایط مساوی، توانایی بالاتری از برخی آقایان داشته باشند. متاسفانه این مسائل در جامعه وجود دارد و خود خانمها باید اولین گام را در شکستن کلیشهها و قالبهای ذهنی موجود بردارند و در این زمینه، حتما حمایت آقایان لازم است. اصلا اعتقاد ندارم که تمام مسئولیتهای داخل خانواده، به عهده خانم است. دین ما، آموزهها، احادیث و روایات دینی ما هم آن را به عنوان وظیفه خانم تعریف نمیکنند، بلکه بزرگان دین هم در کنار همسران، دختران و مادران بودهاند، وظیفهای برای خانمها نبوده و همانطور که زن امروز، فارغ از جایگاه اجتماعیاش، اعم از اینکه مسئول دفتر، کارشناس و مدیر است، در فعالیتهای اجتماعی، کسب درآمد و بهبود شرایط اقتصادی خانواده، پا به پای همسرش کار میکند، متقابلا انتظار میرود مردان هم کلیشههای ذهنیشان را بشکنند و دوشادوش خانمها، فراتر از شعار، قرار گیرند. همیشه این حرفها را شعارگونه بارها شنیدهایم و تایید شدهایم یا بر سر آن بحث کردهایم ولی در دنیای واقعی چند درصد، اتفاق افتاده است؟ فکر میکنم خانمهایی که موفقیتهایی کسب کردهاند، جزء گروه زنان خوششانس جامعه بودهاند که مردان نیکتری اعم از پدر، همسر، برادر و حتی همکار و مدیرانی را در کنارشان داشتهاند که بیشتر درکشان کرده، با آنها همکاری و تعامل کرده و زمینه رشد آنها را فراهم کردهاند.
- احساس کردم انتهای صحبتتان احساس ناراحتی وجود داشت! خودمان در محیط کار دیدهایم که در شرایط برابر، اگر مدیر بالادستی، مرد و قرار بر انتخاب مدیر پاییندستی از طرف وی باشد، قاعدتا به سمت آقایان میرود. برخی دلایل هم ساده است و گفته میشود در جلساتی که مردانه است، اگر یک خانم باشد، نمیتوان راحت، صحبت کرد؛ یعنی حتی چنین موضوعاتی برای واگذاری مسئولیت به خانم یا آقا، موثر است. در این زمینه، فنلاند، جزء مرفهترین کشورهاست که نخستوزیر، وزیر کشور، وزیر دارایی، وزیر آموزش و پرورش و احتمالا تعدادی وزرای دیگر کابینهشان، زن هستند. ما وقتی در برخی محافل مردانه صحبت میکنیم، معتقدیم حتی خانمی که سرکار نمیرود و وظایف خانهداری و بچهها را برعهده دارد، کار وی، یک شغل محسوب میشود. در این زمینه، برخی مواقع، خانمها میگویند باید به ما حقوق بدهند. فکر نمیکنم حرف بیراهی باشد. خانمی که در خانه، وظایف خانواده را انجام میدهد و آسایش را برای مرد فراهم میکند، کار در چارچوب خانواده محسوب میشود. متاسفانه این مشکل وجود دارد. امیدوارم آقایان مدیر ارشد که شنونده این برنامه هستند، در این زمینه، دقتنظر بیشتری به خرج دهند. همانطور که خانم اوضاعی اشاره کردند در حوزه فناوریهای مالی و بانکها، این نسبت یا تبعیض جنسیتی، چندان غلیظ نیست و به خاطر دانش مناسب خانمها، فضا برای رشد آنها، بازتر بوده است. خانم حاجی علی اصغر! شما در فضای مالی، کار و رشد کردید و البته امیدوارم بیشتر از این رشد و در فضای بزرگتری کار کنید. لطفا بفرمایید الان جایگاه زنان، در مدیریت فناوریهای مالی کجاست؟ اگر معتقدید حضور موثر زنان موجب میشود سازمان، شکوفاتر از وضعیت موجود شود، این وجه تمایز کجاست و خانمها در چه مواردی از آقایان، بهتر هستند؟
حاجی علی اصغر: چند نکته لابهلای صحبتهای دوستان بود که اگر اجازه بدهید آنها را برجستهتر مطرح کنم. وقتی درباره کار خانمها صحبت میکنیم، تاکید میکنیم ما به دنبال شایستهسالاری هستیم و خانم اوضاعی هم به آن اشاره داشتند. اصلا بحث این نیست که یک جنسیت باید فضا را برای جنسیت دیگر باز کند یا شرایط خاصی ایجاد نماید، بلکه بحث بر سر این است که هرکس باید جایگاهی که مناسب آن است، با تلاش مساوی کسب کند. بنده هم اعلام میکنم طبق تجربهای که تا الان داشتم، اگر با یکی از آقایان، همرده خودم کار میکردم، برداشتم این بود که باید چندبرابر بیشتر تلاش کنم تا تواناییام را در آن کار، شغل و جایگاه به دیگران اثبات کنم. بنابراین بحث اصلی شایستهسالاری است و اینکه هر فرد با تواناییهای درست، در جایگاه درست قرار گیرد. درباره سوالی که درخصوص داشتن وزیر خانم مطرح کردید، نمیگویم اگر وزیر خانم داشتیم، وضعیت ما بهتر بود، بلکه اگر فرد مناسبی بر صندلی وزارت بنشیند، وضع ما درست است. تا زمانی که افراد، بدون تخصص و تجربه مناسب، روی صندلی مینشینند، وضع ما درست نخواهد شد. نکته دیگر اینکه شاید بتوان گفت خانمها، نگاه ریزبینتری به جزییات دارند و با دقت متفاوتتری، کار را میبینند. خانمها مانند نقشهای دیگرشان، در شغلشان هم سعی میکنند وفادارانهتر کار کنند. همچنین محافظهکاری بیشتر در خانمها، در مباحث مالی، کمککننده است. حداقل در حوزه کاری خودم، ندیدم خانمها، بیحساب و کتاب، ریسک کنند یا جابهجاییهای خاصی را به خاطر موارد جزئی داشته باشند. این ویژگیهای زنانه میتواند در کار، تاثیرگذار و کمککننده باشد تا آن نقش را بهتر انجام دهند. نکته دیگر اینکه ذهنیتها و کلیشههایی در ذهن خانمهاست که ابتدا باید روی آن تجدیدنظر کنیم. ما بسیاری اوقات درباره اینکه آقایان یا به طور کلی دیگران، درباره تصمیمها، مراودات و حتی جلسات غیررسمی، نوع پوشش، نوع برخورد ما با نیروی انسانی، قراردادهای کاری و… چطور فکر و برداشت میکنند، نگرانیم. قسمتی از ذهن ما، ناخودآگاه به این موضوع برمیگردد که دیگران نسبت به ما چه برداشت یا برخوردی دارند. آقایان برای این موارد، این همه پارامتر در ذهنشان شکل نمیگیرد اما ما خانمها، به طور ناخودآگاه، فضا را برای خودمان سخت میکنیم. ما در مراوداتمان سعی میکنیم کنترل بیشتری داشته باشیم، زیرا وقتی به سِمَتهای مدیریتی میرسیم، فکر میکنیم نکند چیزی مانع شود یا برای ما، کار را سختتر کند، به همین خاطر حساسیتمان درباره رفتارهای خودمان بسیار بالاتر میرود و این امر، برخی اوقات اذیتکننده میشود. این موضوع را فقط درباره خانمهای کشور خودمان عرض نمیکنم. وقتی زندگینامه خانمها در کشورهای مختلف از جمله کتاب زندگینامه خانم مرکل یا خانم بینظیر بوتو و… را مطالعه میکردم، مشاهده کردم هنگام عکسالعمل یا اتفاقی که برای آنها میافتد، مثلا مادر شدن یا برخورد خاص با کشور دیگر، با کامنتهای زیادی درباره اینکه چرا این تصمیم را گرفتند، چرا اینطور رفتار کردند و چرا این لباس را پوشیدند و… مواجه شدند؛ یعنی مواردی که آقایان، تا این حد با آن، برخورد نداشتند. آنچه جالب است این است که این خانمها، در عمده موارد، سعی کردهاند این موارد را نشنوند، نبینند و عکسالعملی به آن نشان ندهند، زیرا اصلا مهم نیست دیگران درباره این جزییات، چه فکری میکنند یا چه عکسالعملی نشان میدهند. فکر میکنم خانمها باید درگیر شدن در این صدای ذهنی را که دیگران درباره اجزای بررسیها، مکالمات، مراودات و حتی لباس پوشیدن آنها چه عکسالعملی نشان میدهند، حذف کنند. مهم این است که مسئولیت سپردهشده به بهترین نحو انجام شود. سایر موارد، سلیقه است. ممکن است کسی سلیقه ما را قبول داشته باشد یا نداشته باشد. مادامی که ما مسئولیتمان را به درستی انجام میدهیم و کار را به نتیجه و خروجی میرسانیم، سایر موارد، سلیقه است و ما میتوانیم درباره پذیرش سلیقه افراد، منعطف باشیم. در کار، هم همینطور است و این انعطاف، کمک میکند تا از بارهای ذهنی واردشده به خودمان، راحت شویم. یکی از کلیشههای ذهنی ما، همین موضوع است.
- در همین موارد، مثلا روز جمعه، خصوصا در حوزه فنی که اتفاق خبر نمیکند، موضوعی رخ میدهد و گفته میشود فلان خانم به سرکار برود. کافی است در آن روز تعطیل، آن خانم، امکان حضور نداشته باشد یا به خاطر برخی محدودیتها، ماموریت خارج از شهر یا کشور برای زنان میسر نباشد. در این شرایط، به راحتی قضاوت میشوند و گفته میشود اگر نیروی کار، آقا بود، راحتتر حضور پیدا میکرد. خانم اوضاعی! آیا این موضوع را تایید میفرمایید؟ همچنین درباره سوال قبلی، درخصوص جایگاه فعلی خانمها در حوزه فناوریهای مالی که از خانم حاجی علی اصغر پرسیدم، نظرتان را بفرمایید.
اوضاعی: روی جمله اولِ صحبتهایم تاکید میکنم که باید این نگاه جنسیتی را از برداشتهایمان جدا کنیم. تکتک ما مسئولیت داریم که این نگاه جنسیتی را از رفتارهایمان تفکیک کنیم. دوست داشتم در همین نشست، یکی از آقایان هم حضور میداشتند تا نظرات، وسیعتر دیده شود. ممکن است آن آقا، تجربیات ما زنان را در مناصب مدیریتی نداشته باشد ولی در جایگاه یک مدیر که قرار است خانمی را به عنوان معاون خود انتخاب کند، حضورشان موثر بود. آنچه در ذهن مدیران و مسئولان درباره انتخاب یک همکار، فارغ از نگاه جنسیتی، وجود دارد، آن مهارتها، تواناییها و قدرتهایی است که آن فرد، به واسطه مهارتهای فردی و شخصی خود دارد. بسیاری موارد، این قضیه با نگاه جنسیتی آمیخته شده و کارها را برای خانمها سختتر کرده اما کار، غیرممکن نیست. درباره آینده جوامع باید عرض کنم آینده از آنِ خانمهاست. این موضوع در جوامع غربی به لحاظ تواناییهایی که خانمها، بالذات و بالقوه داشتهاند، خودش را نشان میدهد و آنها سعی میکنند پتانسیلهای خودشان را آشکار کنند. اگر در کشور ما، این فرصتها، در همه جایگاهها، برای همه یکسان فراهم باشد، این امکان نسبت به وضعیت فعلی، بیشتر فراهم است که خانمها بتوانند پستهای مدیریتی را در صنایع مختلف داشته باشند. باز هم تاکید میکنم باید نگاه شایستهسالاری و شایستهگماری وجود داشته باشد. این موضوع، بسیار مهم است که افراد را از نگاه جنسیتی، منفک کنیم و ببینیم فرد، بالقوه، چه تواناییها و مهارتهایی دارد و آیا این مهارتهای مدیریتی، به حد کمال رسیده که این جایگاه را دارا باشد؟ آیا دارای مهارتهای علمی و دانش لازم برای آن جایگاه هست یا خیر؟ اگر فارغ از مباحث جنسیتی، این فرصتها به بانوان داده شود، آنها میتوانند توانایی خودشان را در آن جایگاه نشان دهند. همچنین همانطور که دوستان اشاره کردند ممکن است محدودیتهایی وجود داشته باشد، بنابراین مردان باید در کنار زنان به طور مساوی کار کنند و با همکاری توامان به نتایج موردنظر در دستاوردهای زندگی یا کاری برسند. اگر این محدودیتها یا نگاههای حاکم بر حضور زنان در جوامع یا جایگاههای مختلف وجود نداشته باشد، خودشان باید متناسب با پست و مسئولیتشان، برنامهریزی مناسبی داشته باشند. اگر شخصا هر فردی، زن یا مرد، نگاه مسئولیتپذیر داشته باشد و کارش را به نحو احسن انجام دهد، تمام تلاش خود را برای انجام دادن بهتر آن خواهد کرد. بنابراین اگر ساعت ۱۲ یا ۲ نیمهشب هم تماس گرفته شود، به محل کار خود میرود و مشکلی از این بابت پیش نمیآید.
- جمله آخرتان، کار را سخت کرد! از طرف خود خانمها مشکلی پیش نمیآید اما ممکن است از طرف همسر یا خانواده، محدودیتهایی وجود داشته باشد که بیشتر مباحث فرهنگی درباره آن مطرح است تا مسائل کاری.
اوضاعی: درست است. در اینجا، نگاه فرهنگی بر نگاه جنسیتی میچربد. به هرحال، ما در خانوادههایی بزرگ شدهایم که این امکان برای ما فراهم بوده که تواناییمان را نشان دهیم. بنده نگاه و محدودیتهای فرهنگی را در رشد و شکوفایی خانمها بسیار موثر میدانم. اگر این امکان در خانوادههای ما وجود نداشت که تواناییمان را به مرحله ظهور برسانیم، در حوزههای کاریمان هم آن نقص و کمکاری وجود داشت و نمیتوانستیم به بلوغ لازم برسیم.
- بالاخره عزتنفس و اعتمادبهنفس، از خانواده در سنین پایین شروع میشود و بچهها بهتدریج با همین روحیه بزرگ میشوند و وقتی این مسئله از ابتدا در خانواده وجود داشته باشد، مشکل ایجاد میشود. متاسفانه در عمده خانوادههای ایرانی، این عزتنفس و اعتمادبهنفس را کمتر در دختران پرورش میدهند و آنها را با جنس مذکر مقایسه میکنند. این موضوع، باعث میشود بعضا ذهن خانمها، پذیرش این نگاه را نداشته باشد که آنها هم چیزی کم ندارند. خانم توحیدی! توضیحات شما را درباره سوال قبلی میشنویم. اگر شرایط برابر برقرار شود، آیا رشد سریعتری در سازمانها اتفاق میافتد؟ وجه تمایز خانمها نسبت به آقایان، برای پستهای مدیریت ارشد، چه مواردی است؟
توحیدی: به نظرم اتفاق بسیار خوبی است. ما از جامعهای صحبت میکنیم که ۴۹ درصد یا نیمی از آنها را زنان تشکیل میدهند. وقتی از فرصتهای اجتماعی، شغلی و زمینههای رشد و ارتقا صحبت میشود، گویا این جمعیت ۵۰ درصدی را نادیده میگیریم و بعدا در سازمانها و ادارات، آقایان این حس را دارند که خانمها قرار است جایگاه آنها را تصرف کنند! داشتن مالکیت مردانه نسبت به آن جایگاه و اینکه اگر به خانمها فرصت دهیم، جایگاه ما را اشغال خواهند کرد، از کجا ایجاد شده است؟ اینها ریشه در تاریخ دارد و خاص کشور ما نیست. حتی در برخی کشورهای توسعهیافته، مردان نسبت به بانوان، برتری دارند. اگر به تعادل ناشی از خلقت خداوند نگاه کنیم، زن و مرد، مکمل همدیگر هستند. یکسری قابلیتها، توانمندیها و ویژگیها، برای زنان خلق شده و یکسری برای مردان. وقتی در فرصتها و موقعیتهای اجتماعی، جایگاههای غالب را در اختیار مردان قرار میدهیم و چشممان را روی شایستهسالاری میبندیم، وضعیت مناسبی را شاهد نیستیم. تیتر مصاحبهای که ۱۵ سال پیش انجام داده بودم، این بود: «نه مردسالاری، نه زنسالاری، بلکه شایستهسالاری.» فارغ از اینکه چه کسی شایستهتر است و فارغ از نگاه مردانه، چرا این ترکیب زیبای خلقت و ترکیب زیبای طبیعت را در مشاغل و جایگاههای اجتماعیمان، جاری و ساری نمیکنیم؟ زنان به واسطه ذات خلقتشان، بهتر قدرت میبخشند، بهتر تشویق میکنند و بهتر تیم را راهبری میکنند، چون خلقت زنان اینطور است. زنان در خانواده، برای فرزندانشان، اینطور آموختهاند که تشویق کنند و از فرزندانشان تیم بسازند و آنها را در بازیها، کارها و فعالیتهایشان مشارکت دهند. آنها راحتتر حاضرند به همسرشان، پدرشان و برادرشان فرصت بدهند. چرا در جایگاههای اجتماعی، خصوصا در حوزه فناوریهای مالی و بانکی، که قدرت جسمانی و بدنی، چندان مطرح نیست و بیشتر ذهن، تفکر، دانش و خلاقیت، کارآمد و مهم است، خودمان را محدود میکنیم؟ زنان، درک بهتری از موقعیتهای خاص همکاران و کارمندانشان دارند. در موقعیتهای خاص، اصلا تفاوتی نمیبینم، چون ممکن است یک آقا هم نتواند در عصر یک روز تعطیل یا ساعت دو نیمه شب در محل کارش حاضر شود. با این حال، اگر برای آقا اتفاق بیفتد، همه میگویند حتما برایش کاری پیش آمده نتوانسته حضور پیدا کند اما وقتی یک خانم بگوید همه میگویند زن است دیگر! چرا بخشی از جامعه را حذف و سازمان را از ویژگیهای مدیریتی که در ذات و سرشت یک زن است، محروم میکنیم؟ چرا آنجا، اینها را با هم تلفیق نمیکنیم؟ چرا فرصت برابر در اختیار زن و مرد قرار نمیدهیم و از حس مهربانی و درکی که نزد خانمها بیشتر است، استفاده نمیکنیم؟ برخی آقایان در کامنتهای گروه، نوشته بودند خانمها قصد فرصتطلبی و تصرف جایگاه ما را دارند! این دیدگاه را کنار بگذاریم. چرا این تلفیق زیبای طبیعت را اینجا پیاده نمیکنیم؟ خانمها، حتی در محیط کار، بیشتر میتوانند به تفاوتهای زنان و مردان، حتی بیشتر از آقایان، احترام بگذارند. بحث اینکه چه کسی مقصر است، نیست، بلکه موضوع فرهنگی و تاریخی است که غالبا مردان نسبت به زنان، برتریجو بودهاند و کمتر به تفاوتها احترام گذاشتهاند. خانمها در تشخیص مشکلات، سریعتر و صحیحتر از آقایان میتوانند عمل کنند. این موضوع، به واسطه ویژگیهای بیولوژیکی و ساختار مغزی زنان است، زیرا آنها قادرند چند کار را با همدیگر، دقیقتر انجام دهند. وقتی فرصتهای شغلی و مدیریتی را از خانمها میگیریم یا سهم کمتری را در اختیار آنها قرار میدهیم، خودمان و سازمانمان را از تمام ویژگیها محروم میکنیم. حتما باید این نگاه اصلاح شود و تغییر کند. همانطور که به شایستهسالاری، ۵۰ درصد برای خانمها و ۵۰ درصد برای آقایان معتقدم، به نظرم، برای تغییر این نگاه و تفکر، آقایان باید ۵۰ درصد، نقش ایفا کنند و خانمها نیز ۵۰ درصد. آقایان باید این تفکر را که خانمها، فرصتهای ما را اشغال میکنند، توانایی ندارند و قادر به راهبری نیستند، کنار بگذارند. حتی برخی مواقع، متاسفانه این نگاه از سوی مردان وجود دارد که چرا باید مدیر زن داشته باشند. با توجه به اینکه بنده سالها در جایگاه مدیریتی یودهام و البته همکاران خیلی خوبی داشتهام، همانطور که پدر، مادر و همسر خوبی داشتهام، این نگاه وجود داشته است. آقایان باید این نگاه را تغییر دهند و خانمها هم باید آن نگاهی که معتقد است نمیتوانیم یا نمیخواهیم وارد این جنگ یا چالش با همسر، همکار و مدیرمان شویم و بهتر است اصلا تواناییهایمان را مطرح نکنیم، کنار بگذارند. اگر زنان و مردان، هر دو، این تفکرات را که همه به کلیشهای بودن آنها معتقدند، کنار بگذارند، باور کنید این مشکل فرهنگی قابل حل است اما نه خانمها حاضرند کمر همت ببندند و در صحنههای مختلف، فعالتر و پرشورتر ورود کنند و نه آقایان حاضرند خانمها را همردیف خود بدانند و این فرصت را فراهم و شایستهسالاری را در سازمانها حاکم کنند. در بسیاری از کشورهای دنیا، خانمهایی که در جایگاه نخستوزیر، وزیر یا رئیسجمهور حضور داشتند، در مقایسه با کشورهایی که مردان در رأس کار بودهاند، اگر بهتر نبودهاند، حداقل همردیف کشورهای مشابه خودشان بودهاند.
- در کشور ما، فارغ از جنسیت، متاسفانه شایستهسالاری در انتصابات، خصوصا سازمانهای دولتی، به درستی اتفاق نمیافتد. معمولا در سازمانهای دولتی که عریض و طویل هستند و تعدادشان هم کم نیستند، بیشتر انتصابات، خصوصا در حوزههای مدیریت ارشد، بر مبنای مناصب سیاسی و ارتباطات است. اگر خوششانس باشیم، مدیری انتخاب میشود که کارش را بلد است اما متاسفانه خیلی جاها بدشانس هستیم و مدیران در جایگاهی قرار میگیرند که نه کارشان را بلدند و نه از مشاوران مناسب و کاربلد، استفاده میکنند. در این مقطع حساس کنونی که همیشه وجود دارد و از آن خارج نمیشویم، فرصتها همینطور از دست میرود. خانم حاجی علی اصغر! با توجه به فعالیت حضرتعالی در بازار مالی، خصوصا بازار سرمایه، اگر از دیدگاه خانمها، نگاه کنیم، دو دسته شاغل داریم و یک دسته که دوست دارند وارد شغلی شوند. در وضعیت فعلی بورس با اتفاقاتی که رخ میدهد، سهامداران بزرگ حقوقی و…، عملا سهام را پروژه میکنند و جیب مردم را میزنند! در این حالت، یکسری اتفاقات برای خانمها یا آقایان رخ میدهد. باید تلاش کنیم روی تواناییهای خودمان کار کنیم. البته هدف هرکس از داشتن شغل، متفاوت است. برای یک نفر، جایگاه اجتماعی مهم است و برای نفر دیگر، جنبه درآمدی. الان که با وضعیت بد اقتصادی، تورم، بیداد میکند، جنبه درآمدی برای افراد، اولویت بیشتری دارد، اگر افراد بر روی توانایی فردی خود متمرکز شوند و حتی در زمینه بازار سرمایه، آموزش ببینند، حتی با یک لپتاپ، میتوانند در خانه، یک منبع درآمد خوب ایجاد کنند. البته مشروط بر اینکه بازیهای غیرعلمی که در بازار سرمایه اتفاق میافتد یا همان مبحث روانشناسی بازار را یاد بگیرند! نظر سرکارعالی در این زمینه چیست؟
حاجی علی اصغر: بنده چند قسمت صحبتهای شما را مشخصتر و برجستهتر مطرح میکنم. یکی اینکه اشاره کردید در بازار سرمایه، شرایطی ایجاد شده که برخی سهمها، پروژه میشود و جیب برخی افراد زده میشود و برداشتهای کلی از این موضوعات. در این رابطه باید عرض کنم بازار سرمایه، در هر مقطعی، چه رشد قابل ملاحظهای را در شاخص بورس ببینیم و چه مانند شرایط فعلی، وضعیت مثبتی نداشته باشد، رکود باشد و پول قابل ملاحظهای در بازار، مبادله و معامله نشود، داشتن یک مدیر دارایی خوب و مجموعهای که مدیریت دارایی را به معنای درست انجام میدهد، میتواند از این وضعیت، بازدهی خوب و قابل رقابت با بازارهای موازی دریافت کند. اگر امروز که از بازار مسکن یا بازار سپرده بانکی یا بازار طلا و ارز صحبت میکنیم، بازار بورس را جدا کنیم، داشتن یک مدیر دارایی متخصص به ما کمک میکند. بازار ما بسیار تفکیکشدهتر از این چیزی است که وجود دارد. ما در هر مقطع، یکسری افراد سفتهباز که سهمهای خاص را پروژه میکنند و همیشه خودشان در یک مقطع زمانی، وارد و زودتر از فالوئرهایشان خارج میشوند، داریم. میخواهم عرض کنم این نگاه را مقداری از بازار دور کنیم. بنده به عنوان کسی که در سالها در این بازار کار میکنم، معتقدم اگر مدیر دارایی به درستی انتخاب شود و اگر پولمان از جنس پولی باشد که تخصیص دارایی آن از نظر بلندمدت یا کوتاهمدت بودن درست باشد، میتوان در بازار در هر مقطع زمانی، بازدهی خوب دریافت کرد. نکته دیگر اینکه وقتی از افراد سوال میشود آیا شما شناختی نسبت به بازار سرمایه دارید، برداشت همه افراد این است که آیا خرید و فروش سهم کردهاید؟ در حالی که امروز بازار سرمایه، بسیار گستردهتر از این مفهوم است؛ بدین معنا که اگر کسی سهم، خرید و فروش کرده باشد، لزوما نمیتوان گفت از بازار سرمایه، شناخت دارد. امروز در بازار، ابزارهای زیادی وجود دارد. ما صندوقهای سرمایهگذاری را در انواع مختلف آن داریم. اگر افراد به سایت fipiran مراجعه کنند، میبینند انتخاب صندوق سرمایهگذاری، فارغ از سهم، یک کار تخصصی است. انواع صندوقهای موجود روی asset classهای مختلف، انواع مدلهای سبدگردانی، انواع نهادهای مالی مانند تامین سرمایه، کارگزاری، شرکت سرمایهگذاری و شرکت سبدگردان وجود دارند که شاید افراد، حتی تفاوت آنها را ندانند و به درستی برای آن اطلاعرسانی نشده است. بنابراین اینکه افراد با یک آموزش، میتوانند سهم، خرید و فروش کنند، بسیار متفاوت از این است که بگوییم آنها از بازار سرمایه با ابعادی که اشاره کردم، شناخت پیدا کردهاند. امروز بازار سرمایه ما، فقط خرید و فروش سهم نیست، بلکه شناخت بازار بدهی، انواع اوراق مختلف مانند اوراق دولتی، اوراق شرکتی، اوراق شهرداری، بازار سهام و نهادهای مالی مختلف، بحث بزرگی است. اینکه خانمها یا افراد مختلف، از طریق دورههای آموزشی بتوانند تخصص لازم برای خرید و فروش سهام یا اوراق انجام دهند، امکانپذیر است اما این کار، آنقدر تخصصی است که بنده با وجود سالها فعالیت در این بازار، مدیریت دارایی خودم را هم خودم نمیتوانم انجام دهم. نه برای این کار، وقت دارم و نه میتوانم صورتهای مالی شرکتها را ببینم. به همین خاطر، مدیریت دارایی بنده نیز توسط افراد متخصصِ مورداعتماد صورت میگیرد. وقتی هر کاری را در سطح معمولی انجام میدهیم، شاید با وقت و انرژی خودمان انجام دهیم اما در سطح خاص، حتما باید کار را به متخصص بسپاریم. ما باید از انواع خدمات نهادهای مالی مانند مشاوره سرمایهگذاریها، تامین سرمایهها و مانند آن، با اعتماد و شناخت نسبت به آنها، کار مدیریت داراییهای خودمان را به آن فرد یا نهاد بسپاریم. اصلا سرمایهگذاری مستقیم افراد را به بهانه اینکه در کنار کار خودمان، کار دیگری هم انجام دهیم، پیشنهاد نمیکنم.
- حتی اگر آموزش هم ببینند، موافق نیستید؟
حاجی علی اصغر: فرض کنید یک پزشک در کنار شغل خود، قصد دارد آموزش ببیند و سهم، خرید و فروش کند. به آن پزشک میگویم حتما در صندوق سرمایهگذاری، خرید و فروش نماید.
- بیشتر کسانی مدنظرم هستند که شغل ندارند.
حاجی علی اصغر: برای این افراد، پیشنهادم این است که آموزش ببینند اما متمرکز، وارد بازار شوند. این، کاری نیست که در کنار کار دیگر انجام شود، بلکه مشخصا بازار سرمایه را انتخاب کنند. بنده به عنوان کسی که در بازار، کار میکنم، معتقدم بازار سرمایه ما، پویا و جالب است. رشته تحصیلی من، مدیریت مالی بوده و کارم هم مدیریت مالی است. این بازار، برای کار کردن، بسیار جذاب است ولی باید انتخاب کنیم، وارد شویم، آموزش ببینیم، در آن کار کنیم و تجربه داشته باشیم. اینکه این کار را در کنار کارهای دیگر انجام دهیم، مشکل، ایجاد میشود. آنوقت میگوییم چرا سرمایهگذاری کردیم، فلان سهم را خریدیم و ضرر کردیم. این، کاری نیست که با یک کلاس مثلا ۵ یا ۱۰ ساعته، حائز شرایط تصمیمگیری برای خرید و فروش در بازار شویم و در بلندمدت، سود خوبی دریافت کنیم. ما باید درباره این ذهنیت به یک نقطه مشترک برسیم. اگر افراد، تخصص ندارند و قصد دارند در بازار مالی کشور، تجربه کسب کنند، میتوانند صندوقهای سرمایهگذاری یا سبدهای اختصاصی را انتخاب کنند. اگر افراد میخواهند آموزش ببینند و وارد شوند، واقعا وارد شوند، متمرکز کار کنند و اگر حوزه خرید و فروش سهم، که یکی از دهها فعالیت بازار سرمایه است، انتخاب کردند، در آن حوزه، متمرکز کار کنند تا نتیجه بگیرند.
- خانم اوضاعی! به عنوان سوال آخر، با توجه به وضعیت موجود و اتفاقاتی که شما سالها در سازمانها، مشخصا سازمانهای دولتی، با آن سروکار داشتهاید، راهکارتان در این موارد چیست و چه باید کرد؟ اگر قرار باشد یک معاون انتخاب کنید، ترجیح میدهید خانم باشد یا آقا؟!
اوضاعی: درباره بخش اول سوال شما درخصوص تسهیل حضور زنان در مناصب مدیریتی، باید عرض کنم همه افراد، اعم از زن و مرد، خصوصا زنان، باید مهارتهای خود را افزایش دهند. دنیای امروز، دنیای مهارتهاست و افزایش مهارتهای فردی و اجتماعی است که افراد را متمایز میکند. مشخصا در محیط پیچیده و عدم قطعیت، کسانی که تخصص و مهارتهای مدیریتی برای تصمیمگیری در محیطهای پیچیده ندارند، عدم توانایی آنها، بسیار زود در مسئولیتهایی که پذیرفتند، مشخص میشود. در محیط و زمان فعلی، افزایش مهارتهای فردی و اجتماعی بسیار کمککننده است و میتواند راهکار بسیار مهمی باشد. درباره انتخاب معاون، باز هم عرض میکنم سابقه بنده در صنعت بانکداری نشان داده، به تواناییهای فردی و شایسته بودن افراد، بیش از هر موضوعی توجه کردهام. در پستهای مدیریتیام، در بسیاری موارد، معاونان بنده، زن یا مرد بودهاند و اصلا تفکیک جنسینی، به عنوان متغیر تصمیمگیری نبوده و تلاش این بوده که فرد بر اساس قابلیتها و تواناییهایش انتخاب شود. البته ممکن است مدیران در انتخاب خود، اشکالاتی داشته باشند و بسیاری زوایا را لحاظ نکنند اما جنسیت، عامل تعیینکننده در انتخاب همکار توسط بنده نبوده است. راهکار، افزایش مهارتهاست. همانطور که دوستان درخصوص بازارهای مالی و سرمایهگذاری اشاره کردند، در همه صنایع، فرد متخصص که دارای مهارت حل مسائل پیچیده و مدیریتی است، کاملا شاخص میشود. دیر و زود دارد، سوختوسوز ندارد.
- بله وقتی توانایی فرد به نقطهای برسد که هنگام استعفا، مدیر بگوید مذاکره کنیم نه اینکه از رفتن وی خوشحال شود، میتوانیم بگوییم فرد، موفق است و به جای اینکه او دنبال کار باشد، کار به دنبال اوست؛ اعم از اینکه فرد، آقا باشد یا خانم. اگر نکته یا سخن پایانی مدنظر دارید، بفرمایید.
اوضاعی: امیدوارم راهکارهای مناسب برای پیشرفت افراد متخصص و توانمند در جامعه فراهم شود.
- با توجه به اینکه خانم اوضاعی در حوزه آیندهپژوهی نیز فعالیت میکنند، سعی میکنیم در برنامههای آتی، از ایشان بیشتر استفاده کنیم. همچنین تلاش میکنیم دوستان را بهتر شناسایی کرده و بر اساس تخصص آنها، به فراخور موضوعات، یک نفر از مهمانان، حتما از بانوان متخصص در آن حوزه باشد. خانم توحیدی! راهکارها و سخنان پایانی شما را هم میشنویم.
توحیدی: اولین راهکار، دادن آگاهی درباره توانایی و شایستگی زنان به کل جامعه است. همه با هم، سعی کنیم ساختارهای ذهنی غلط و بیمارگونه را بشکنیم و راهکارها و تفکرات جدید و صحیح را جایگزین آن کنیم. از همان زمانی که فرزندان دختر و پسر در آغوش خانواده، رشد میکنند و مهارتهایی را یاد میگیرند، اجازه ندهیم قالبهای ذهنی غلط در ذهن آنها شکل بگیرد. حداقل ما مادران و پدرانی که با این مسئله مواجه شدیم و درگیر بودیم، فارغ از جنسیت، بابت آن هزینه دادیم، باید تلاش کنیم زنان را توانمند نماییم و اعتماد بهنفس را در آنها افزایش دهیم. باید این تفکر را که اشتغال زن، مانع مدیریت منزل، وظیفه مادری و همسری است، از بین ببریم و روشهای جایگزین را برای آن درنظر بگیریم. با توجه به اشاره جنابعالی درباره مصاحبه قبلی بنده که گفته بودم در شروع کارم، پدرم، مخالف بودند، از این فرصت استفاده میکنم و حق فرزندیام را هم بهجا میآورم که در تمام سالهای فعالیت در عرصه ورزشی و شغلی، با داشتن دو فرزند (که فرزند بزرگ من، از ۱۹ سالگی عبور کرده)، یکی از مهمترین کسانی که در کنار همسرم، از من حمایت کردند، پدر و مادر عزیزم بودند و بخشی از مسئولیتهای مرا در خانه، که مهمترین آن، ایجاد آرامش برای فرزندانم بوده، عاشقانه، به دوش کشیدند. بنده این فرصت بهرهمندی از کمک پدر و مادر را داشتهام ولی روشهای جایگزین دیگری وجود دارد که میتوان به کار برد تا آرامش در منزل حاکم باشد و فعالیتهای شغلی زنان هم انجام شود. در این زمینه، نقش حمایتی مردان از زنان باید فعال شود و خانمها باید با دانش و مهارت بیشتر و نیز داشتن مشاوران امین، خلاق و صالح فعالیت داشته باشند. شاید با استفاده از این راهکارها، بتوانیم سهم زنان شایسته را از جامعه بگیریم. اصلا نمیگویم سهم زنان را. چون همانگونه که مردان ناشایسته به معنای بدون توانمندی داریم، زنان ناتوان هم داریم. باید بتوانیم سهم زنان شایستهای که به غلط کنار گذاشته شدند، از جامعه بگیریم. زنان به دلیل نقش ذاتیشان، میتوانند کارمندان متعهدتری را پرورش دهند، جانشینپروری را بهتر دنبال کنند و همانطور که در محیط خانه، فرزندان را تربیت کنند، در محیط کار هم میتوانند نیروهای متعهد و مولد را آموزش دهند و به عنوان جایگزین برای آینده کشور تربیت کنند. امیدوارم روزی، سقف شیشهای بانوان، واقعا برداشته شود.
- همانطور که اشاره کردید برای ایجاد این فرصت، مدیران باید اعتماد کنند و فکر نمیکنم این اقدام، یعنی استفاده از زنان در مناصب مدیریتی، ریسک داشته باشد. بالاخره مدیران ارشد باید به این فضا که خانمها نیز بتوانند مسیر موفقیت خود را با نشان دادن توانمندیهایشان پیش ببرند، بیشتر توجه کنند و فضای این موضوع، باز شود تا بانوان عزیز، پلههای ترقی را در حوزههای کاری، راحتتر بپیمایند. البته نمیگویم الان ترقی نمیکنند اما همانطور که مهمانان برنامه اشاره کردند نسبت به آقایان، ۸۰ درصد کارشان سختتر است. خانم حاجی علی اصغر! اگر نکتهای به عنوان سخن پایانی مدنظر دارید، میشنویم.
حاجی علی اصغر: اگر ما خانمها، در کارمان همپوشانی بهتری داشته باشیم و درباره نقشهای خانمهای دیگر، مانند مادر شدن و… در محیط کار، احساس مسئولیت کنیم و آنها را همراهی و در کار، کمکشان کنیم، این درک از شرایط مشابه، میتواند به همه ما کمک کند تا این مسئولیتها را راحتتر بپذیریم و به نحو احسن، آن را انجام دهیم.
- در میزگرد امروز، سعی کردیم حتیالامکان به چالشهای بانوان در محیطهای کاری بپردازیم. متاسفانه شرایط سخت اجتماعی و دودستگی در کشور – آگاهانه یا ناآگاهانه – در حال وقوع است. مسئولان، شرایط را ببینند و خودشان را به خواب نزنند! دوگانگیای که در کشور، در حوزه فرهنگی – اجتماعی در حال رخ دادن است، اصلا به نفع ما نیست و مسیر را بدتر پیش میبرد. اگر هدف، جذب حداکثری است، این روش، درست نیست که با قشر بانوان، که ۵۰ درصد جامعه را تشکیل میدهند، اینگونه، رفتار کنیم و کرامت انسانی را زیرسوال ببریم.
ارسال یک نظر