در میزگرد آنلاین با حضور صاحبنظران و مدیران بانکی و فناوری مطرح شد: خوشبینی به آینده تلکوبانکها در ایران
استانداردسازی، مدل کسبوکار، رگولاتوری و پلتفرمی شدن، اضلاع همگرایی بانکها و اپراتورها
اگر بخواهیم دو صنعت فناوریمحور در ایران و جهان که بیشترین گردش مالی را دارند، نام ببریم، بهطور حتم، صنعت مخابرات و صنعت بانکداری هستند. آنچه موجب رقابت شدید بین بانکها و شرکتهای تلکو شده، چندین میلیون مشتری مشترک است.
سوال این است که چطور تعداد زیادی از مشتریان مشترک گسترش یافتهاند. از زمانی که اپراتورهای موبایل به صنعت پرداخت ورود کرده و بانکها نیز MVNOها را راهاندازی کردند، تلاششان بر این بوده زنجیره ارزش خود را تکمیل کنند. این رقابت نفسگیر و تنگاتنگ اپراتورها و بانکها، در حوزههایی مثل کیف الکترونیکی پول آنقدر بالا گرفت که حتی در سطح وزارتخانه، هیات دولت و بانک مرکزی هم دیده میشد.
با این حال، در دنیا، سابقه مشارکت و همکاریهای راهبردی بین این دو صنعت، به خوبی وجود دارد و اپراتورهای موبایل با همکاری با بانکها توانستهاند خدمات ترکیبی و متنوعی ارایه کنند. این همکاریها، مفهوم جدیدی به نام «تلکوبانک» را مطرح کرد که به یک پارادایم جدید اشاره دارد و حاصل مشارکت راهبردی تلکوها با ارایهدهندگان خدمات مالی است.
از اینرو در هشتاد و دومین میزگرد آنلاین از سلسله نشستهای تخصصی بانکداری و اقتصاد دیجیتال، با موضوع «چالشهای ظهور بانکهای مخابراتی در ایران» که با حضور برات قنبری صاحبنظر صنعت بانکی و تلکام، سیدجعفر صدری مدیر امور فناوری اطلاعات بانک صادرات و حسام حبیبا… عضو هیاتمدیره و مدیرعامل شرکت پرداخت اول کیش، برگزار شد، ابعاد مختلف و زمینههای ظهور این پارادایم جدید، نگاه جامع به تاریخچه رقابتها و همکاریهای بین اپراتورها و بانکها در کشور و نیز نمونههای موفق جهانی و آینده این پارادایم در ایران، موردبحث و تبادلنظر قرار گرفت. ماحصل این گفتوگو، پیشروی شماست.
فایل صوتی این گفتوگو را از اینجا بشنوید.
نشریه دیجیتال این گفتوگو را از اینجا دانلود کنید.
اسپانسر : توسنتکنو
- آقای حبیبا…! به عنوان اولین سوال بفرمایید چگونه و با چه انگیزهای شرکتهای مخابراتی در دنیا به حوزه خدمات مالی ورود میکنند؟ جنابعالی در شرکت جیرینگ به عنوان یکی از شرکتهای زیرمجموعه اپراتور اول کشور، همراهاول، در حال فعالیت هستید و سالهاست به دنبال این بوده اید که وارد کار و اجرا شوید اما آنطور که باید و شاید، هنوز موفق به این دستاورد نشدید و همچنان مشکلاتی دارید. در برنامه امروز، سعی میکنیم به تجربیات جهانی در این زمینه بپردازیم و اینکه چطور دو صنعت به جای رقابت با همدیگر، به تفاهم برسند و با همکاری و هماهنگی همدیگر، تجربیات موفق جهانی را برای خود رقم بزنند. لطفا بفرمایید تجربیات جهانی موفق در این زمینه، چه مواردی بوده و اپراتورها و بانکها در دنیا چطور به تعامل رسیدهاند؟
حبیبا…: به نکته مهمی اشاره کردید. هرچند در کشور از همکاری مشترک بین نظام بانکی و پرداخت با حوزه اپراتوری، حدود ۱۰ سال میگذرد اما از نظر مفهومی در ابتدای راه هستیم و خوب است مسیر را مرور کنیم تا تصمیمات بهتری برای آینده بگیریم. اکوسیستم بانکی و پرداخت کشور و نیز اکوسیستم اپراتوری در دنیا، بسیار وسیع و پردامنه هستند و بدون تردید بزرگترین مشتریان پایه خود را دارند و از بیشترین گردش مالی، بیشترین مشتری و بالاترین سطح نوآوری نیز برخوردارند. با توجه به قدرت و نفوذ این دو اکوسیستم، رقابت بین آنها همواره جدی بوده است زیرا از منابع مالی و سایر منابع مانند شبکه مشتریان برخوردار بودهاند و گاهی اوقات به توسعه قلمرو منجر شده و سعی کردهاند به قلمرو طرف مقابل ورود کنند. ایجاد مفاهیمی مانند mobile money، mobile payment و ewallet، مصادیقی از ورود متقابل بانکها و تلکام در حوزه یکدیگر است. نکته دیگر اینکه برخلاف صنایع دیگر، صنعت بانکداری و اپراتوری، از سرعت رشد بالایی برخوردارند. صنعت بانکی کشور در ۱۰۰ سال گذشته، رشد بینظیری را سپری کرده و اکنون با مجهز شدن به فینتکها و شرکتهای فعال در حوزه فاینانس، تلاش میکند فراگیری مالی را در دنیا، بزرگتر و شبکه خود را وسیعتر کند. از طرف دیگر ، اپراتورها نیز با حرکت از نسل اول به ۵G و توسعه کاربردپذیری شبکه تلکام، به سرعت، ارتباط و اتصال خود را با مشتری نهایی افزایش میدهند. در عین حال، صنعت تلکام، مزایایی دارد که شاید صنعت بانکی علاقهمند است به آن دلیل با تلکام ارتباط داشته باشد مانند ارتباط ۲۴ در ۲۷ با مشترکان، دسترسی به بیش از ۶۰میلیون مشترک و نگاه شبکهای و مفهوم اینترنت اشیا که به نظر میرسد در چند سال آینده، بالغ بر ۴۰میلیارد دستگاه به شبکه اینترنت متصل خواهند شد و مفهوم هویت دیجیتال که به عنوان یک پیشران بزرگ برای صنعت و اقتصاد دنیا، از طریق حرکت از مسیر اپراتور محقق خواهد شد. نکته دیگر اینکه هم صنعت اپراتوری و هم صنعت بانکی، هر دو علاقهمند به توسعه زنجیره ارزش خود هستند و طی این مدت، به جای اینکه به مشارکت و همکاری برسند، این توسعه زنجیره ارزش را در رقابت با همدیگر دیدهاند. همه این مفاهیم باعث شده دو طرف به رهیافت جدید مبنی بر مشارکت، همکاری و جایگزینی آن به جای رقابت برسند. در چنین شرایطی، مفهوم تلکوبانک به عنوان یک پارادایم جدید در مسیر خلق ارزش برای مشتریان و ایجاد اکوسیستمی که ناشی از اتحاد استراتژیک این دو صنعت با همدیگر است، شکل میگیرد. بنده از عبارت زنجیره ارزش همزیستی استفاده میکنم؛ یعنی این دو صنعت یا اکوسیستم به جای رقابت با همدیگر به همزیستی مسالمتآمیز و ایجاد زنجیره ارزش جدید روی آوردهاند. وقتی به تلکوبانک اشاره میکنیم، میتوانیم بانک را استعاره از صنعت مالی به معنای همکاری تلکام با بانکها، بیمهها، بازار سرمایه و مدیریت دارایی بدانیم. این مسیر همکاری، در حال توسعه است. در دنیای قبل از این همکاری، وقتی تلکوها درباره شاخصهای عملکردی خودشان فکر میکردند، موضوعاتی مانند هارپ و اتصال طولانیتر برای کاربران شبکه تلکو و حجم رسوب و گردش مالی برای بانکها، شاخص مهمی بوده است؛ همان مفهومی که به عنوان تفویض منابع بهتر و سوق دادن آنها به شیوه موثرتر در جهت اهداف اقتصادی کشور است. در فضای جدید وقتی از تلکو صحبت میکنیم این مفاهیم با همدیگر ممزوج میشود. در این فضا، تلکوها ارزش ویژهای به این بازار مشارکت میآورند و این ارزش، همان اتصال همیشگی با کاربر است. وقتی درباره بانکهای تجاری، حوزه B2B و کسبوکاری صحبت میکنیم، به منابع عظیم و سوق دادن به سمت کسبوکارها اشاره میکنیم اما در ایران، وقتی درباره اپراتور صحبت میکنیم، مثلا به معنای همراهاولی است که با ۶۰میلیون کاربر، ارتباط ماهانه ۲۰هزار تومانی دارد که از خدمات همراهاول استفاده میکنند. این اتصال، یک شبکه بزرگ محسوب میشود و ترکیب بانک و اپراتور، ما را به سمت ترکیب میکرو با همه سرویسها سوق میدهد مانند میکروتراکنش، پسانداز خرد، وام خرد، بیمه خرد و نظایر آن. یکی از ثمرات نگاه تلکوبانک، توسعه و بهبود تجربه مشتری در حوزه مالی است. قبلا وقتی به مفهوم بانک فکر میکردیم، اینطور بود که برای پرداخت یک قبض باید داخل شعبه بایستیم و مجددا برای قبضهای بعدی اقدام کنیم اما امروز وقتی درباره تجربه مشتری در حوزه مالی فکر میکنیم، کاربر، نیمه شب میتواند از طریق موبایل همهگونه عملیات بانکی در دسترس را انجام دهد. وقتی درباره تلکوبانک صحبت میکنیم، به تعاملی شدن خدمات بانکها اشاره میکنیم؛ یعنی بانک، خدمات خود را متناسب با یوزرهای خود شخصیسازی کند. وقتی درباره تلکوبانک صحبت میکنیم، به افزایش فراگیری مالی اشاره میکنیم؛ یعنی این ظرفیت بزرگ اپراتور در خدمت صنعت بانکی کشور و دنیا، موجب به حداکثر رسیدن فراگیری مالی میشود و خصوصا در کشور ما، با توجه به شرایط تحریم، استفاده طرفین از منابع همدیگر برای عبور از این شرایط، مهم است. درباره تجارب موفق تلکوبانک در دنیا نیز باید عرض کنم از پیشتازترین تجربهها، ورود اپل و گوگل به حوزه پرداخت بود که با سرویسهای اپلپی و گوگلپی شناخته میشود. توسعه مفهوم mobile money به خاطر شرایط خاص مردم در بخشهایی از دنیا بیشتر توسعه پیدا کرد و این سرویسها با مدلهای banked و unbanked ارایه شد. امروز با طیف وسیعی از خدمات در حوزه موبایلبانک از جمله خرید، انتقال وجه و پرداخت، مواجه هستیم و حتی میتوان با سرویس mobile money که سرویس بانکی هم پشت آن نیست، پول موبایلی را از طریق درگاهها به پول فیات تبدیل کرد. در شرق و جنوب آفریقا، نمونههای موفقی در این حوزه وجود داشته که شاید به خاطر شرایط خاص مانند عدم اعتماد مردم به شبکه بانکی و اعتمادشان به حوزه اپراتوری، پذیرش مردم برای استفاده از خدمات بانکی و مالی بر بستر موبایل، بسیار بیشتر بود. پلتفرمهای متعددی مانند Mpesa که حوزه تامین مالی برای بسیاری از خدمات بود یا پلتفرم جمعسپاری برای تامین مالی SMEها یا برخی همکاریهای بانکها با اپراتورها از جمله استانداردبنک با MTN آفریقای جنوبی، نمونههایی از همکاری مشترک اپراتورها و صنعت بانکی در آفریقا محسوب میشود. همین ترکیب را نیز تقریبا در حوزه منا البته به شکل کمرنگتر داریم. همچنین همکاری و مشارکت بانکها با اپراتورها در بحرین، دوبی و امارات قابل مشاهده است که به سرویسهای خلاقانه و خوبی منجر شده است. در سایر کشورها، از جمله اروپا و آمریکا نیز تجربه ترکیب خدمت بانکی و اپراتوری را مشاهده میکنیم.
- آقای منصوری در گروه معتقدند همزیستی عالی است، مشروط بر اینکه اپراتورها، وظیفه اتصال و ارتباط پایدار و بانکها نیز وظیفه تراکنشهای مالی را پذیرا باشند. البته در حوزه اینکه چطور اپراتور و بانک میتوانند مثلا در حوزه مشارکت در عرصه نئوبانک، این تفاهم را ایجاد کنند که هر دو بتوانند در هر دو حوزه از همدیگر کمک بگیرند، صحبت خواهیم کرد. ایشان همچنین گفتهاند اپل و گوگل، اپراتور نیستند بلکه سازنده دیوایس هستند که حرف درستی است. البته همان سازنده دیوایس، به سمت شبکه مالی سوق پیدا کرده و در این شبکه کار میکند اما ظاهرا چندان موفق نبودهاند، تمرکز زیادی در این حوزه نداشتهاند و اتفاق خارقالعادهای در این زمینه نیفتاده است. جناب قنبری! تلکوبانکها در دنیا، زاییده مشارکت و همکاری استراتژیک بین اپراتورهای مخابراتی و شرکتهای تلکام با بانکها هستند و عملا با حوزه مالی، توانستهاند این راهبرد و پارادایم جدید را در جهت خلق ارزش افزوده برای مشتریان در صنایع جدید ایجاد کنند. با توجه به اینکه جنابعالی به هر دو صنعت آشنا هستید، این صنایع، چگونه در خلق سرویسهای ارزش افزوده در دنیا به تفاهم رسیدهاند اما ما در ایران هنوز به آن مرحله نرسیدهایم؟
قنبری: ابتدا از اقدامات خوب شما که ۱۰ برنامه را با زحمات جنابعالی، آقای رضوی، آقای خاکباز، خانم حکاک، خانم مشهدیزاده، خانم موسوی و آقای فرحبخش ارایه کردید، تشکر میکنم. البته نمیدانم چرا خانم بهری، در آنجا حضور نداشتند. به هرحال گزارش خیلی خوبی بود و احساس کردم به مباحثی که شما به آن پرداختهاید، نپردازم و افق جدیدی برای بحث امروز باز کنم. وقتی از تلکوبانک صحبت میکنیم، بحث بانک نیست بلکه استفاده از تلکو برای خدمات بانکی است. بحث بانک، ماهیت، وظایف و اقدامات آن، موارد دیگری است که از مباحث ما خارج است. شاید نمود آن، پرداختها باشد که کمک به تسهیل امور مشتریان و خدمات بانکی است. سایر مباحث مصطلح بانک، موردنظر ما نیست. تا سال ۷۹، شبکه بانکی و مخابراتی ارتباط زیادی با هم نداشتند. حتی در سالهای ۷۳ تا ۷۹، که آقای دکتر الهی بحث بانکداری نوین را در زمان مرحوم دکتر نوربخش شروع کردند، ما به خاطر ضعفهای مخابراتی و ارتباطی، عملا نمیتوانستیم سرویس بدهیم و به سراغ ماهواره رفتیم که بنده وارد آن قضیه نمیشوم. در مخابرات، روندی که شروع شده، ادامه پیدا خواهد کرد و با همه فراز و نشیبها جلو خواهد رفت. ممکن است چند سال ترمز و موانع داشته باشیم اما حتی اگر دوستان همراهی نکنند، سیل خواستههای اجتماعی ما را جلو میاندازد. بهطور مشخص ما در فناوریهای ارتباطی، بهطور مرتب باید سرعت را زیاد کنیم، مکان را حذف کنیم که همان بحث موبیلیتی است، همچنین مساله حافظه حتما حل خواهد شد، بحث امنیت هم با فناوری جدید حل میشود و کاهش هزینه را هم خواهیم داشت. به همین خاطر، ارتباطات، زیرساختِ زیرساختها و کالای اساسی است و دنیا به تدریج به این سمت میرود که بستر ارتباطی، ارزان یا صفر شود. ما طی ۱۰ سال اخیر، میزان سرعت را ۳۰۰ برابر افزایش دادهایم؛ یعنی از ۶۴K تا ۲۰ مگ که حدود ۳۰۰ برابر میشود. در خصوص متاورس که در دنیا مطرح است، زیرساختها، حداقل باید ۵۰۰ برابر افزایش پیدا کند. این امر، نشان میدهد ما با سرعت زیادی جلو میرویم و امکانات خاصی خواهیم داشت. الان بحث ویس مطرح نیست، دیتا مطرح شده و ویس هم در بستر دیتاست و همه اینها به همگرایی فیکس، موبایل، سرویسها و تحولاتی در حوزه مخابرات رسیدهاند. ما در بخش مخابرات، استانداردهای بینالمللی را تا این لحظه مراعات کردیم و البته مجبوریم مراعات کنیم! در سال ۷۹، صنعت کاملا دولتی، آزادسازی شد و با ورود ایرانسل، با ادبیات جهانی آشنا شدیم و بزرگترین و اولین FDA یا سرمایهگذاری خارجی فقط در بخش مخابرات انجام شد. هیچ جای دیگری، به اندازه مخابرات سرمایهگذاری مستقیم خارجی که از محل سرویس نیز کاهش داشته باشد، صورت نگرفت. در مجموع به این سمت حرکت کردیم تا رگولاتوری این موارد را هم داشته باشیم. بنده معتقدم با همین سرعت جلو خواهیم رفت. البته در برخی سالها مانع داشتیم. اوایل کار در زمان ظهور اینترنت، دعوای شورای انفورماتیک، سازمان برنامه و وزارت پست، تلگراف و تلفن وجود داشت. بعد از آن در سال ۷۶، با صداوسیما دعوا داشتیم و الان هم با مجلس کشمکش داریم. البته تردیدی نیست کارشناسان بخش، با قوت این مسیر را ادامه میدهند تا مساله را حل کنند. اگر کسانی مانع ایجاد کنند، نهایتا سه چهار سال عقب میافتیم و سپس خواسته اجتماعی، مساله را حل میکند. اختلاف نسل ۳ و ۴ با نسل ۲ متفاوت است. وقتی نسل ۵ و ۶ بیاید و ارتباطات از افراد به اشیا برسد، اتفاقات خاصی رخ خواهد داد. ما در مخابرات امکانات زیادی را برای ارتباط دادن داشتیم. در شبکه بانکی، تا سالهای ۸۲ و ۸۳، هنوز کربنکینگ نداشتیم به این علت که تا زمانی که بانک ملی وارد قضیه نمیشد، نمیتوانستیم تحولی را در این زمینه داشته باشیم. در اینجا ذکر خیری از آقای دکتر پورمحمدی میکنم که اگر ایشان، ۳۰هزار ارتباط شعب را انجام نمیدادند و آن کارگروهها را تشکیل نمیدادند (که آقای منصوری نیز مسوول کارگروه امنیت بودند) این پیشرفتها حاصل نمیشد. ما هم کمک کردیم بانک مرکزی، جرات پیدا کند، تصمیمات سختی بگیرد و حداقل، مشکلات حوزه پرداخت را حل کند. یادم هست آقای مهندس جراحی گفتند شما از بانکداری سنتی به سمت بانکداری مکانیکی رفتهاید و داخل شعبه را به بیرون شعبه بردهاید. ایشان معتقد بودند ما کار مکانیکی انجام دادهایم و خدمات الکترونیکی و بانکداری الکترونیکی نیست. البته به ایشان عرض کردم ما در حال تلاش برای حل مساله پرداخت هستیم تا افراد به شعبه مراجعه نکنند زیرا کاهش هزینهها برای همه بنگاهها جذاب است. در سال ۸۶، هزینه هر تراکنش در بانک ملی، هزار تومان بود در حالی که وقتی به سمت ATM رفتیم این هزینه به ۱۰۰تومان کاهش پیدا کرد. بنابراین همه علاقهمند به گسترش این حوزه شدند و تجهیزات جدید راه افتاد. همین تجهیزات برای ATMها، پوزها وغیره اکنون رویکرد جدیدی برای جوانترها شده و در حال حاضر، افراد به ندرت در سال، به شعبه مراجعه میکنند. تردیدی نیست بحث بانکداری، بانک مرکزی و رگولاتوری بانکی، حالت محکمی داشت. آن موقع همه به عنوان اعضای هیات مدیره و IT بانکها، خدمت هیات عامل بانک مرکزی میرسیدیم تا تصمیم بگیریم. هرچند در آن مقطع، طرح یارانهها به ما کمک کرد تا IT خودش را نشان دهد و بگوید ما آمادگی هر کاری را داریم و میتوانیم به سرعت به حسابها پول واریز کنیم. به ما گفتند باید پول در حسابها بریزید و نشان دهید اما افراد اجازه برداشت نداشته باشند و از زمانی که واریز میشود تا زمانی که برداشت میکنند، عملیات به سرعت اتفاق بیفتد. همه اینها دست به دست هم داده شد و همه بانکها همکاری کردند تا تحولی در سیستم بانکی ایجاد شود. از سال ۸۷، توانستیم بقبولانیم که حضور یک متخصص IT در هیات مدیره بانکها ضروری است. مطالعات دیلویت، ارنست اند یانگ و مشاوران خارجی نشان میداد که نمیتوان کسبوکارهای بانکی را بدون IT پیش برد زیرا تحول بانکی به تازگی داشت شروع میشد. وقتی امکانات و ارتباطات، زیاد شد و بانکها مشاهده کردند ما ارتباط مطمئنی ایجاد میکنیم و مشکل بکآپ هم نداریم، هر دو همدیگر را پیدا کردند. ما در آن مقطع سعی کردیم فعالان IT را به بانکها نزدیک کنیم و همه بانکها در کنار خودشان شرکتی ایجاد کردند و مجموعه IT خود را از خودشان جدا کردند. تحولاتی که آن زمان برای شرکت خدمات به عنوان زیرساخت و بعد از آن، برای شاپرک ایجاد شد، همگی از مباحثی است که کمک کرد این فضا، رشد کند. از آن زمان، تا چهار پنج سال اخیر و قبل از معرفی نسل ۳ و ۴، ما بیشتر دنبال حل مسایل بانکی بودیم و حتی تا این لحظه هم طبق قانون و مقررات، اجازه نداریم برای کسی از راه دور حساب باز کنیم. قبلا بنده به عنوان عضو هیات مدیره بانک میگفتم میخواهم مشتری را از دور احراز هویت کنم، میگفتند خیر! فرد باید پشت باجه بیاید. عرض کردم چه اشکالی دارد ما به سمت مشتری برویم. آن موقع، مقاومت وجود داشت و نمیخواستند کارها به راحتی اتفاق بیفتد. زمانی که سرویسهای جدید را ارایه کردیم، سرعت گردش پول افزایش یافت که این موضوع، با تورم رابطه دارد. آقایان بانکی، علاقهای به سرعت گردش پول و واریز آنی نداشتند. آن موقع وقتی قبضهای آب، برق وغیره را میگرفتند، تهقبض را دریافت میکردند. ما به سختی توانستیم آن را حذف کنیم و به سختی توانستیم کاری کنیم که بانکها، پول اپراتورها را دو سه روزه بدهند در مجموع، بانکها بابت ارتباطاتشان به مخابرات احتیاج داشتند و مخابرات نیز بابت جمعآوری پول به بانکها نیاز داشت. بنابراین همیشه همکاری داشتند اما سطح همکاری به خاطر سطح تکنولوژی محدود بود و از زمانی که مخابرات به سمت نسل جدید، شبکههای IP و سرعت زیاد حرکت کرد، سرویسها، خدمات و ارزش افزودههای جدید ایجاد شد. امروز ضرورتی به وجود پوزها، ATMها وغیره نیست. همین گوشی، تحول جدیدی را ایجاد خواهد کرد که امیدواریم همه از آن استفاده کنند.
- البته با فرمایش شما خیلیها نگران میشوند! زیرا هم فعالان زیادی در زمینه پوز، دستگاه ATM و ماشینهای بانکی حضور دارند و هم اینکه در برخی جاها نمیتوان اینها را حذف کرد و کار سختی است. البته در کنار اینها، با توجه به ظهور فناوریهای جدید، در توسعه شبکه پرداخت، میتوان از یکسری فناوریهای جدید استفاده کرد که این اتفاقات در کنار شبکه فعلی به کار گرفته شود. در همین زمینه عرض کنم دوستان میتوانند سریال صوتی ظهور بانکهای مخابراتی را که توسط عصر پرداخت در ۱۰ قسمت تولید شده، در کستباکس یا در وبسایت «عصر پرداخت» بشنوند. در این سریال صوتی، از زوایای مختلف، تجربیات جهانی، ریسکها و موضوعات مرتبط با این حوزه را مطرح کردیم. آقای صدری! همانطور که آقای حبیبا… و قنبری اشاره کردند، اپراتورها به دنبال سرویسهای بانکی نیستند بلکه تلکوبانکها به دنبال این موضوع هستند که بتوانند به کمک ترکیب خدمات مخابراتی، بانکی و مالی، سبد محصول جدید در اختیار مشتریان خود قرار دهند. یکی از مسیرهایی که میتواند به این راهبرد استراتژیک کمک کند، خلق ارزش افزوده جدید برای هر دو طرف است. در این حوزه در ایران، اقدامات کوچکی انجام شده است. مثلا در حوزه USSD، همکاریهایی شکل گرفت اما آنچه باید شکل بگیرد، هنوز اتفاق نیفتاده است. نظر شما چیست؟
صدری: قدمت بانکها در ایران، بیش از یک قرن است و تعداد شعب فراوانی وجود داشته است. الان هم حدود ۲۲۰۰۰ یا ۲۳۰۰۰ شعبه در سراسر کشور داریم اما قدمت اپراتور، حدود سه دهه است و فکر کنم سال ۷۳ در ایران، کار را شروع کردهاند. حوزه بانکی بسیار گسترده بود و طبیعتا با ورود رقیب جدید، معمولا ابتدا تعامل زیادی صورت نگرفت و شبکه بانکی در ابتدای امر میخواست از بستر بانکها استفاده کند و بالعکس، اپراتورها میخواستند از درگاهها استفاده کنند. این نگاه، بد نبود اما رقابت ایجاد میکرد و مشارکت لازم از آن استخراج نمیشد و از همدیگر، استفاده ابزاری میکردند. دو طرف به این مفهوم نرسیده بودند که نوع کار باید تغییر کند و به سمت تفاهم، مشارکت و برد – برد برود. بنده سمت بانک هستم اما بانکداران با نگاه سنتی، بیشتر مالیچی هستند. من در حوزه IT، چون به سمت بانکی رفتم، چندوجهی محسوب میشوم و از نظر دوستان، بانکی خالص محسوب نمیشوم! بانکی خالص، مالیچی هستند و حساب دودوتا چهارتا دارند؛ یعنی اگر قرار است سرمایهگذاری مشترک انجام دهند، به دنبال این هستند که آورده آن چقدر است، چه زمانی برمیگردد و چندان بلندمدت، نگاه نمیکنند اما اپراتورها، صنعتی هستند که در حوزه مدیریتی، بیشتر از افراد فنی کمک گرفتهاند، به همین دلیل بیشتر، بلندمدت فکر میکنند و به هزینهها، بیشتر، نگاه سرمایهگذاری دارند و بازخورد و آورده از نظر آنها، بلندمدت است. این دو نگاه، نزدیک به هم نبوده و به همین دلیل بانکها چندان به اپراتورها نزدیک نشدهاند. وقتی به گذشته نگاه میکنیم، تجربیاتی به ما میدهد اما نگاه آینده، کاملا متمایز است چون بحث درباره مشارکت آتی، اکوسیستمی است. اعتماد مهم است؛ یعنی شبکه بانکی به اپراتور و اپراتور به شبکه بانکی اعتماد کنند. تاریخچه فعالیت نشان میدهد این دو چندان به یکدیگر اعتماد نداشتهاند و علت اصلی آن هم نبود SLA و پایداری بانکی است که از اپراتورهای مخابراتی مدنظر بوده است. شبکه زیرساخت ارتباطی مجزا دیده شده تا سرویس بانکها به سمت تمرکز برود و کربنکینگها را راهاندازی کنند؛ یعنی اعتماد، آنقدر ضعیف بود که به صورت عمومی، چندان قابل توجه نبود تا از آن زیرساخت استفاده کنند و لحاظ کردن این موضوع که قطع شدن سرویسها، ممکن است مشتریان شبکه بانکی را اذیت کند. هنوز هم مشتریان، بانکها را میشناسند و حتی با وجود فینتکها و بازیگردانهای شبکه مالی، مشتری و حوزههای نظارتی، هنوز بانک را مخاطب قرار میدهند و از آنها بازخواست میشود که سرویس، پویا و پایدار داشته باشند. به نظر میرسد این نکات، دو بازیگردان بزرگ را از هم دور کرده است. یک دلیل اینکه الان هر دوطرف به مشارکت رسیدهاند، از روی الزام و اجبار است. سرویسهای ۷ در ۲۴ که قبلا فیزیک شعبه ارایه میداد، اکنون با دستگاه سلفسرویس به سمت استفاده از وب و موبایل سوق پیدا کرده و سرویسهای بانکی با همراه بانکها و اینترنتبانکها روی سرویسهای ۷ در ۲۴ در هر مکان و زمان قرار گرفته و سپس به سمت کسبوکارها رفته است؛ یعنی عملا بانک از طرف مشتری، در برخی جاها، ترانسپارنت است و چندان حضورش برای مشتری، ملموس نیست. اینجا، نکتهای است که بانکها هم به خوبی درک کردهاند، به سمتوسوی این مدل رفتهاند، سعی کردهاند تقابل را کنار بگذارند و به سمت مشارکت برد – برد بروند. این وضعیت رو به جلو و مداوم است و مدیران طرفین به این جمعبندی رسیدهاند.
- قبل از اینکه این سوال را از آقای حبیبا… بپرسم، تحلیل جالبی از آقای امیر ناظمی، رییس سابق سازمان فناوری اطلاعات وزیر ارتباطات میخواندم که گفته بودند چرا همه سریالبین شدهاند؟ ایشان اشاره کردهاند اخیرا فیلم خوب کمتر پیدا میکنیم اما سریالهای کممحتوا و مینی سریالهایی که میتوانست یک فیلم خوب باشد، خیلی زیاد شده و جای خود را باز میکند. واقعیت پشتپرده این ماجرا، اقتصاد و فناوری است و بلایی که بر سر دنیا آمده، بحث ترافیک اینترنت است. طبق برآوردی که امسال خروجی آن بیرون آمده، ۸۲درصد ترافیک داده در دنیا، به حجم بالای صوت و تصویر اختصاص داده شده است. آقای صادقی نیز در گروه به نبود زیرساختهای مناسب و حداقلهایی که اپراتورهای مخابراتی باید در حوزه زیرساختهای ارتباطی در اختیار بانکها بگذارند، اشاره میکنند که گویا در ماجرای SLA هم مشکلات زیادی وجود دارد. البته آقای منصوری هم اشاره کردهاند که بانکها باید در این حوزه به این سمت بروند که اپراتورها، مرکز تماس یا ارسال پیامک برای شبکه بانکی درست کنند. فکر میکنم این درخواست باید از سمت بانکها به اپراتورها ارایه شود چون اپراتورها SME مختلف دارند و میتوانند یک SME را بهطور مستقل در اختیار نظام بانکی قرار دهند. ما در گروه نیز بحث کردیم به جای اینکه بانکها از واسطهها سرویس بگیرند، بهتر است از اپراتورها سرویس بگیرند خصوصا با توجه به رمز دوم پویا که روی شبکه اپراتورها اتفاق میافتد، عملا این سرویس حیاتی به ارسال پیامک، متصل شده و بهتر است بهطور مستقل، خود بانک و اپراتور در ارتباط باشند تا اینکه یک پیمانکار، واسطه شود. جناب حبیبا…! موضوع نیازهای پایهای مانند رمز دوم پویا و مشکلاتی که آقای صادقی در گروه مطرح میکنند، باعث شده این دو صنعت، در این حوزه هنوز به تفاهم نرسند چه برسد به اینکه بتوانند با همدیگر به سرویس جدید فکر کنند که ارزش افزودهای ایجاد کند تا مشترکان سمت اپراتور و کاربران سمت بانکها به یک سرویس پایدار و جذاب برسند که نمیتوانند در بانک دریافت کنند بلکه در جای دیگر میتوانند از آن استفاده کنند. نظر شما چیست؟
حبیبا…: نکته آقای صادقی درباره برخی اختلالها یا مشکلاتی که در سرویسهای پایهای وجود دارد، حتما هست و اگر همکاری بین بانک و اپراتور نزدیکتر شود و ارتباط، راهبردیتر شود، برای مرتفع کردن مشکلات فیمابین کمک میکند. آقای صدری هم اشاره کردند در هفتههای گذشته، برای سرویسهای پایهای که از سمت همراهاول به برخی بانکها ارایه میشود، در ارتباط مستمر هستیم و یکسری مهاجرتهایی در پلتفرمهای اصلی در حال رخ دادن است که در آینده خیلی نزدیک، سرویسی به مراتب بهتر و با SLA مناسبتر از سمت اپراتور همراهاول به بانکها ارایه خواهد شد. قبل از بیان نمونههای همکاری مشترک، به این فکر میکردم که چگونه میتوانیم همکاری و اشتراک بین صنعت یا خدمات بانکی را با اپراتورها، مدل کنیم؟ در این زمینه تجارب دنیا هم میتواند کمک کند تا به آن برسیم. وقتی درباره تلکوبانک صحبت میکنیم، گاهی اوقات به مشارکت راهبردی بانک و اپراتور اشاره میکنیم؛ یعنی اینکه باندلینگ بین سرویس اپراتور و بانک ایجاد شود. مثال میزنم. یکی از سرویسهایی که جیرینگ در آن سهیم بوده، سرویس پیامک استعلام چک بود که افراد میتوانستند وضعیت اعتبار دارنده چک دریافتی را از طرف مقابل استعلام کنند. این، سرویسی بود که اپراتور در اختیار نظام بانکی قرار داد. البته از خرداد امسال که بحث خدمات ارزش افزوده و وس، تغییر رویه پیدا کرد، این سرویس کمی دچار حاشیه شد اما هنوز برقرار است و کاربر در صورتی که بتواند کیف پول اپراتوری خود را شارژ کند، کماکان میتواند از این سرویس استفاده کند. این، یک باندلینگ بین یک سرویس یا درخواست یا نیاز از سمت بانک یا یک سرویس و درخواست از سمت اپراتور است که نازلترین سطح همکاری است. سطح بالاتر، میتواند این باشد که چون بانکها برای توسعه سرویسدهی به مردم و افزایش فراگیری مالی، فینتکها را در کنار خود دارند، در این حالت، اپراتور میتواند شبکه وسیع خود را که ۹۰ درصد آن در همه خانهها و در دست همه مردم قرار دارد، به عنوان زیرساختی برای توسعه فینتکها قرار دهد. سطح بالاتری از همکاری و مشارکت که نمونه آن را به این مفهوم نداریم، این است که اساسا یک ماهیت و یک موجودیت، دارنده هر دو مجوز باشد که هم مجوز اپراتوری داشته باشد و هم مجوز عملیات و اقدام بانکی. این رویکرد، در دنیا وجود دارد اما در ایران خیر. از بعد دیگر، میتواند مدل مشارکت بانکمحور باشد؛ یعنی بانک، محور همکاری باشد و اپراتور دست همکاری دراز کند و سرویسهای مکمل ارایه دهد. این مدل، بیشتر در کشورهای توسعهیافته و مبتنی بر حساب بانکی است؛ یعنی فرد و کاربر نهایی، حساب بانکی دارد و مبتنی بر آن از خدمات استفاده میکند و اپراتور، سرویس مکمل ارایه میدهد. حالت دوم این است که اپراتور، محور همکاری باشد و بانک، سرویسدهنده. این مدل، بیشتر در آفریقا وجود دارد و مردم هم استقبال کردند. مدل دیگر، همافزایی بین این دو سیستم است. آنچه طی این سالها در ایران اتفاق افتاد، این بوده که ما بین این دو مدل، مکمل و ترکیبی از این دو مدل هستیم؛ یعنی نه کاملا banked هستیم و نه کاملا unbanked حدود ۱۱ سال پیش، همراهاول برای سرمایهگذاری در این حوزه وارد شد و شرکت پرداخت اول کیش و برند جیرینگ را تاسیس کرد که اولین ورود نظاممند یک اپراتور در حوزه پرداخت محسوب میشود و علاقهمند بود مدلی شبیه مدل Mpesa و مدلهای آفریقایی و سرویسهای مالی را در بستر تلفن همراه در لایههای مختلف مردم در ایران ارایه دهد. مکمل همین موضوع بود که سرویس USSD در کشور با محوریت شرکت جیرینگ روی سر کد *۷ توسعه یافت. برخی از سرویسهایی که توسط بانکها مانند همبانک بانک سینا و سایر سرویسهایی که روی بانکها و PSP توسعه پیدا کرد، مصادیقی از این مسیری بود که شرکت جیرینگ با حمایت همراهاول، در آن مقطع، کار خود را شروع کرد. در سالهای بعد همکاری بین پارتنر پرداخت کشور، شرکت آپ با اپراتور بزرگ دیگر، ایرانسل را داشتیم که برای مشارکت در حوزه کیف الکترونیکی پول بود. همچنین تفاهمنامه همکاری توسط همراهاول با برخی بانکها منعقد شد تا از خدمات و اعتبارات خرد برای وامدهی خرد به کاربران همراه استفاده شود. موضوع دیگر، توسعه کاربرد امضای دیجیتال بود که قرار بود همکاری بین همراهاول و شرکت خدمات انفورماتیک شکل بگیرد تا امضای اختصاصی روی عنصر امن فعالسازی شود. اینها نمونههایی بود که یا اتفاق افتاد یا برنامهریزی شد که به آن سمت حرکت کنیم. یکی از چالشهای اصلی برای طی این مسیر، که هنوز هم وجود دارد، همان نکتهای است که آقای صدری اشاره کردند مبنی بر اینکه بانکی خالص نیستند و از بدنه IT در مجموعههای بانکی هستند. به نظرم، این فضا هنوز وجود دارد و بعضا بانکها و اپراتورها، احساس میکنند ممکن است از طریق طرف مقابلشان تسخیر شوند و هنوز رقابت سازندهای وجود ندارد. اگر این تفکر وجود داشته باشد که احساس میکنم رگههایی از آن وجود دارد، بازدارنده حرکت مثبت و رو به جلو است. چالش دیگر، نگاههای سنتی در مشارکت است. چالش دیگر، استانداردسازی خدمات و سرویسها توسط طرفین است. چالش آخر، رگولاتوری پیچیده در هر دو طرف است. هم در حوزه بانکی با رگولاتوری سخت و خشک مواجه هستیم و هم در حوزه اپراتوری، رگولاتوری در برخی موارد از نگاه فعالان صنعت، مانع توسعه است. این موانع در ایران، کار را سخت کرده و موجب شده آنطور که باید و شاید، این دو پارتنر، به هم نزدیک نشوند.
- درباره اینکه چرا این مشارکت شکل نگرفته بیشتر صحبت خواهیم کرد. جناب دکتر قنبری! اپراتورها و بانکها در مسیر همگرایی برای خلق محصولات و خدمات مشترک با ریسکهای درونی و محیطی مواجه هستند. لطفا با توجه به شناخت خودتان، این ریسکها را نام ببرید. بنده یک نمونه را عرض میکنم. بانکها به واسطه اینکه اپراتور، نزدیک ۶۰میلیون مشترک دارد و بازار بزرگی از مشتریان، سمت اپراتور است و دسترسی به آنها هم ۷ در ۲۴ است و روزبهروز این پیوستگی و درهمتنیدگی مشتری با اپراتور نسبت به بانک، بیشتر است، تمایل دارند با اپراتور مشارکت کنند اما این نگرانی مطرح است که چون اپراتور، منابع مالی خوبی دارد و میتواند با یک بانک وارد تعامل شود، در آینده، به شکلی بانک را کنار بگذارد و خودش به تنهایی مسیر را ادامه دهد. این موضوع، یکی از نکاتی است که به عنوان یک ریسک بزرگ از طرف بانکها مطرح میشود و همین عامل باعث شده هر دو طرف، خود را به اندازه یک «من» بدانند و این مَنمَن کردنها موجب شده تا اینجای کار، مشارکت جدی در این حوزه نداشته باشیم. از نظر شما این ریسکها چه بوده و در آینده چه میتواند باشد؟
قنبری: حیفم آمد از آقای طلوع یاد نکنم چون آن زمان که بنده در بانک ملی بودم، وقتی جیرینگ شکل گرفت، به ایشان گفتم بانک مرکزی، هیچگاه به همراهاول اجازه کار مالی و فعالیت در این حوزه نمیدهد. هر وقت ایشان را میدیدم، آقای طلوع میگفت شش ماه دیگر مجوز میگیریم و صحبت میکنیم که نتیجه آن را مشاهده میکنید! بخش بانکی ما خصوصا رگولاتوری، بسیار محافظهکار و دیرتصمیم است. ما در مخابرات در سطح جهانی از رگولاتوری نسل ۱، ۲، ۳، ۴ و ۵ صحبت میکنیم اما در سیستم بانکی این حالت را نداریم. نمیخواهم بگویم ما با دنیا ارتباط نداریم اما بپذیریم بانکهای ما در کلاس جهانی نیستند. وقتی ارزیابی میکنند، بانکهای ما در کلاس جهانی قرار نمیگیرند و این موضوع را باید به نحوی حل کرد. ما در مخابرات بدون ITU کاری نمیکنیم ولی درباره بحث بانکی، ما کار خاصی نکردهایم. ما مباحث زیادی در شبکه بانکی داشتیم که متاسفانه به جواب نرسیده است مانند موضوعات دایرکت دبیت، کارتهای اعتباری، کیف پول و نظایر آن. بانکها هم استدلالهای خود را داشتند که این استدلالها به خاطر نپذیرفتن ریسک عملیاتی و ریسک اعتباری بوده است. بانکها در زمان قدیم، تا آخر وقت که حسابها را صاف نمیکردند، از شعبه نمیرفتند و همه را نگاه میداشتند. ما وقتی وارد شدیم گفتیم همه به دنبال کارشان بروند و از طریق IT، حساب آخر سال را میبندیم. اوایل نگران بودند اما بالاخره تمکین کردند. همچنین بحث فرهنگی در کشور داریم که همان انحصارطلبی است و مقداری هم زمینه فرهنگی عدم امنیت، همه ما را به این سمت سوق داده که مالکیت باید از آنِ ما باشد. این امر، مشکلی است که در کل کشور وجود دارد، در مخابرات هم داریم و فقط مخصوص بانکها نیست. هر بانکی ترجیح میدهد با شرکت IT خودش کنار کند و علیرغم اینکه به جاهای دیگری نیاز دارد، کارش را به آنها نمیدهد. این امر، بیاعتمادی را در ذات خودش به دنبال دارد. یادم هست آن زمان که با آقای طلوع بحث را شروع کردیم، همه از نظر امنیتی موضوع USSD را زیر سوال برده بودند اما ما در بانک ملی پذیرفتیم که یک کار مشترک را با ایشان پیش ببریم. وقتی بانک ملی، کاری را شروع میکرد، بقیه هم پیش میرفتند. به قول یکی از دوستان، وقتی فیل، راه میافتد، سایرین باید حواسشان باشد جلویش نایستند؛ حتی بانک مرکزی و جاهای دیگر! هر کاری ریسکهای خاص خود را دارد اما مهم این است که ما تصمیم بگیریم از تمامیتطلبی دست برداریم و بر اساس یک استراتژی برد – برد کار کنیم. ما از سالهای ۸۲ و ۸۳ توانستیم به صنعت مالی بقبولانیم که IT میتواند به شما کمک کند و ریسک را هم میپذیرد. ما در مدیریت مالی، یک کاست آر کاستینگ داریم. وقتی سال ۸۵ وارد شدم، روزنامهها نوشتند امروز ۱۶میلیون تومان پول ملت از حسابهایشان برداشته شد. الان هم گزارشهایی داده میشود که فلان میزان حساب، خالی شد اما کسی نمیگوید ما سابق که حسابها را میبستیم، چند درصد بابت اختلاس در شعب ملحوظ میکردیم. اتفاقا قبلا ریسکها، بالاتر بود اما الان شفافیت بیشتر است. موضوعی که از باب ریسک داریم، تعیین هویت خصوصا هویت دیجیتال است. همین مباحثی که درباره رمز پویا و همکاری بین دو مجموعه مطرح شد، معنایش این نیست کاری که انجام شد، آخر تکنولوژی است اما ما به عنوان IT باید بپذیریم که ریسکها را در مجموعهها پذیرا باشیم و خدمات را توسعه دهیم. فرض کنید شرکت خدمات، یک سرویس به نام security as a service را اعلام کرده است. ما باید از اینها استقبال کنیم یا بحثی که مخابراتیها برای MVNO داشتند، از مواردی بود که بانکها باید استقبال میکردند. هرچند ما در بخش مخابراتی وقتی پروژهها را انجام میدهیم، معمولا میگوییم پروژهها، bankable است؛ یعنی مثلا وقتی ما ایرانسل را انتخاب کردیم، مشاور ارشد ما برای این پروژه بانک بیانپی پریبا بود. این بانک، برای ما امتیاز اپراتور دوم را بر اساس ارزش روز به مبلغ ۳٫۴ میلیارد دلار فروخت و نفع خودش را هم داشت. همکاری مشترکی بود و کار، پیش رفت. بخشی از ریسکهای ما، عملیاتی و پوشاندن این موضوع است و ما به عنوان اعتبار کلان، باید این هزینهها یا اختلافات جزئی را بپذیریم. یادم هست وقتی موبایل آمد، چون شبکه، مدیریت فراد و ترافیک لاندرینگ مانند مباحث پولشویی و… را نداشتیم، سیمکارت ما در استانهای مختلف، ۱۰ تا ۲۰ مورد، کپی و برای افراد، صورتحسابهای مختلفی صادر میشد. هر فعالیت جدید، ریسکهای خاص خودش را دارد. متاسفانه بانک مرکزی، به خاطر تنها بودنش، عدم کمک بانکها، عدم مشارکت بانکها و عدم اظهارنظرها، نمیتوانست در تصمیمگیریها ریسک را پایین بیاورد، در حالی که اگر ما با بانک مرکزی، در مواردی مانند رمزارزها، داراییهای دیجیتال و… همکاری کنیم کار به سرعت به سمت بستن و مسدود کردن نمیرود. بنده روز گذشته، به مناسبتی با آقای دکتر محرمیان که از نظر ما، جزء IT محسوب میشود و نقطه امید ما در هیات عامل بانک مرکزی است، صحبت میکردم، دیدم آنها نگرانیهایی دارند که اگر آن را به دوستان IT بگویند، میتوان به راحتی آن نگرانیها و ریسکها را کاهش داد. اگر به فردی بگویید در فلان قضیه ۱۲۰ هزار میلیارد تومان جابهجا شده، ما به عنوان IT میتوانیم تشخیص دهیم این کار توسط چه کسانی و چه گروههایی انجام شده است. مگر آن موقع که شاپرک را ایجاد کردیم، نگفتیم هر کسبوکار و هر پوزی که داده میشود، یک سقف تراکنشی و اعتباری دارد؟ با این حال، به دلیل عدم نظارت و کنترل و خصوصا عدمبهروزسانی رگولاتور و عدم قبول مسوولیتها برای کارهای جدید، کار به خوبی پیش نرفت. فکر میکنم برای کاهش ریسکها، رگولاتورهای ما، اعم از مخابراتی و مالی، باید به سمنها و بخشهای مردمی اعتماد کنند و آنها مسوولیت را بپذیرند. برای حل مساله، هم برای رگتک و هم برای تحولات جدید، حتما باید واسطهای بین مشتریان، بانکها و رگولاتورها داشته باشیم تا آنها هم جرات تصمیم را داشته باشند. هرچند در ارتباط با بخش مخابراتی، وارد سرویسهای دیگر میشویم و همگرایی برای سایر رگولاتورها هم رخ میدهد و اگر بیمه را وارد قضیه کنیم، شاید ریسک عملیاتمان کاهش پیدا کند.
- در گروه، مباحث خوبی بین آقایان صادقی، شالباف و رجاییپور درگرفته است. آقای شالباف به درستی اشاره کردهاند که بانکها به واسطه مجوز MVNO تلاش کردند خودشان در حوزه بانکی و مخابراتی سرویس بدهند که متاسفانه توفیقی حاصل نشد. البته فکر میکنم علت این بود که بانکهای ما با حوزه مشترکان اپراتورها و شبکه مخابراتی آشنا نبودند، هرچند مدیران مخابراتی را بر سرکار آوردند. با این حال، چون بلد نبودند باید چه سرویسی بدهند، به سمت سرویس پایه رفتند که خود اپراتورها هم ارایه میدادند. آقای رجاییپور هم به همکاری جدید بانک ایران زمین و هایوب اشاره کردند که در این حوزه، این دو نهاد با همدیگر، یک شرکت مشترک راهاندازی کردهاند تا نئوبانک فردا را تاسیس کنند. آقای صادقی پرسیدهاند که هایوب قرار است آنجا چه سرویسی ارایهکند؟ بنده هم منتظرم هایوب در قالب نئوبانک، به نقطه سرویسدهی برسد تا ببینیم این همکاری مشترک به چه سرانجامی خواهد رسید. به نظرم هایوب به عنوان یک کلونی از ۵۰۰ هزار مشترک یا همراهاول به عنوان یک اپراتور که ۶۰ میلیون مشترک دارد، نسبت به بانک، هم نیاز مشتری و هم شناخت از مشتری خودش را بیشتر و بهتر میداند. از طرف دیگر، دادن سرویس بانکی توسط اپراتور اول یا شرکتهای مخابراتی، کار راحتی نیست و آنها هم شناخت درستی از ارایهسرویسهای مالی ندارند. این حرکت ایران زمین با هایوب به عنوان یک مشارکت راهبردی از طریق ظهور یک نئوبانک جدید، میتواند تلفیقی از شناخت دو طرف ایجاد کند و مشتری هم سمت بانک شناسایی میشود و هم سمت اپراتور. آقای صادقی گفتهاند که اگر به جای هایوب، شرکت گلرنگ بود، چه اتفاقی رخ میداد؟ باید عرض کنم دقیقا همین موضوع هم درباره گلرنگ، با توجه به شناختی که از مشتریان خود دارد، صادق است تا اینکه کسی از بیرون نیازهای مشتری گلرنگ را شناسایی کند. همین شناخت مشتری میتواند درصد بالایی از ریسک را جبران کند و این نگرانی را کاهش دهد. آقای صدری! نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا با بنده همنظر هستید یا نگاه متفاوتی دارید؟
صدری: مباحث خوبی در گروه مطرح میشود. فرمایش شما متین است. بنده در بخش اول عرایضم از پیشینه صحبت کردم. همیشه این پیشینه، میتواند تجربهای باشد تا مدلهای مشارکت به سمتوسوی درستی برود و حرکت خوبی ایجاد شود. هر تکنولوژی جدیدی، در هر جای دنیا، اعم از جهان اول یا سایر دنیا، ورود پیدا کند، تا به بلوغ برسد، استحاله صورت میگیرد. در ایران، نام تکنولوژی وارد میشود اما ورود محصولاتمان به اقیانوس قرمز میرود؛ یعنی نگاه ما به لقمه بغلدستی ماست و به سمت اقیانوس آبی نمیرویم. مثلا در همین بحث مشارکت، اگر از گذشته، درس بگیریم، ایجاد ارزش افزوده در اقیانوس آبی، به واسطه اکوسیستم دیجیتالی میتواند صورت گیرد. آنچه الان داریم بیشتر به این صورت بوده که کپی کارهای دیگران را انجام دهیم و در صنعت مالی یا سایر صنایع نیز شکل میگیرد. این نگاه، خلاقانه و نوآور نیست و ابداعات جدید در آن، کمتر دیده میشود. شاید اسامی تغییر کند اما مفاهیم، همان است. میگوییم تجربه مشتری، باید بالاتر برود اما مشتری، تجربه بهتری پیدا نمیکند. البته این، حس بنده است و این نقد به دوستان بانکی و بقیه صنعت وارد است. در زمینه MVNO هم تجربه موفقی نداشتیم. پس به نظر میرسد باید مدل سرمایهگذاری را تغییر داد. یک ریسک، مدل سرمایهگذاری است. اگر بتوانیم استراتژیها را به خوبی برای همدیگر تبیین کنیم و به یک مدل برد برد برسیم، اگر هر دو طرف، کمی آیندهنگر باشیم، اصطلاحا نوک دماغمان را نبینیم و یک مقدار بلندمدتتر فکر کنیم و اگر حس میکنیم، یک سمت، مقداری بیشتر مغبون میشود، به خاطر اینکه در آینده این حوزه را گسترش دهیم، بهتر است کوتاه بیاییم. ما باید اجازه دهیم، فینتکها و OTTها بتوانند رشد کنند. آنطرف مرزها، بیگتک هست اما اینطرف هم بیگدیتاهای خوب و تکنولوژیهای خوبی مانند هوش مصنوعی، کلود، بلاکچین و… وجود دارد اما اینکه از درون اینها، محصول و ارزش افزوده بیرون بیاید، کمتر اتفاق افتاده و باید بیشتر روی این قسمتها کار کنیم. یکی از دلایل این امر این است که ما چندان روی مدلهای کسبوکار جدید فکر نمیکنیم یا کسبوکار را راهاندازی میکنیم و روی توسعه، بازخورد، تجربه مشتری یا سفر مشتری در تحول دیجیتال، کمتر فکر میکنیم. وقتی یک نمونه راه افتاد، بلافاصله همان را ادامه میدهیم و چندان توجه نمیکنیم که باید کار جدیدی هم انجام دهیم. مثلا اگر دو صنعت است، چندصنعتی کنیم. چرا باید بحث اینکه در این اکوسیستم، لیدر چه کسی باشد، مطرح شود؟ چرا باید روی آن اسم بگذاریم؟ باید چند وجهی دیده شود و برای این کار باید کنار هم بنشینیم، بیشتر تعامل کنیم، بیزینس را بهتر بشناسیم، آن را بهتر مدل کنیم و خروجی بدهیم. یکی از مباحث اصلی، رگولاتوری است. باید رگولاتوری فرابخشی باشد. بحث، فقط رگولاتوری بانکی نیست، بلکه باید کل صنعت رگوله شود. الان نگاه رگولاتوری به سمت بانکی پررنگتر است. نکته دیگر استانداردسازی است. استانداردهای روز دنیا وجود دارد. در آن سوی دنیا استانداردها شروع شده، مانند حوزه بانکداری باز که به عنوان یکی از پایهها، میتواند این مشارکت را به سمتوسوی خوبی ببرد. یک استاندارد PSD2 وجود دارد که حدودا از سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ شروع شده و سال ۲۰۱۸، اتحادیه اروپا آن را قبول کرده است. باید از این استانداردها، استفاده و آنها را بومی کنیم. در صنعت مخابرات نیز استانداردهایی وجود دارد. باید بیشتر کنار هم باشیم. همچنین ریسکهایی که در حوزه امنیت و رگولاتوری وجود دارد یا در حوزه تسهیم نفع و اینکه آورده چه میشود یا مدل کارمزدی، همگی مهم است. همین موارد باعث میشود یک تشکل، به خاطر همین موضوعات که در قالب تفاهمنامه قابل حلوفصل است، دچار مشکل شود در حالی که بعد از اینکه این مه، شفافتر شد، میتوان پای میز مذاکره نشست تا تصمیم بگیریم هرکدام چقدر آورده یا نفع داشته باشیم. باید شروع کرد. مهمترین موضوع در صنعت بانکی یا مخابراتی یا هر صنعت جدید این است که ما باید یک مدل تفاهمی داشته باشیم و یک نمونه مشترک را راهاندازی کنیم نه در قالب کارهای قبلی بلکه در قالب کارها و ارزش افزوده جدید. این موضوع را باید به صورت تاپداون رگوله کنیم؛ یعنی باید از استانداردها استفاده کنیم و خودش را باتوم آپ بالا بیاوریم. این مدل، قابل انجام است و هر دو طرف به نقطهای رسیدهاند که میتوانند این مدلها را تعریف کنند. علاوه بر مثالهای آقای حبیبا…، میتوانیم مثالهای زیاد دیگری در این حوزه بیاوریم. ما خیلی جای خالی داریم. اگر اپراتور و بانک، کنار هم باشند، مشتریان را میتوانیم به صورت ۳۶۰ درجه رصد کنیم و کنار آن، آورده برای هر دوطرف داشته باشیم مانند اعتبارسنجیهای مشترک، محصولات مشترک در حوزه مدارک خرد. سیستم بانکی هم باید به این بلوغ برسد که بانکداری خرد در حوزه پرداختها را به لندتکها یا مشارکتهای اینچنینی واگذار کند. بانکها باید از این موضوع کوتاه بیایند و فینتکها را بپذیرند. موضوع دیگر برای مشارکت، رگتک است. ما میتوانیم در حوزه اپراتوری و بانکی، رگتکهای خوبی داشته باشیم و با توجه به دیتای ۳۶۰ از مشتری، قادریم مباحث مدیریت فراد بسیار خوبی در شبکه راهاندازی کنیم. ما مدام کنترلها و محدودیتها را بیشتر میکنیم در حالی که باید از آن، پیشگیری و آن را رصد کنیم و سپس محصولات جدید را به صنعت مالی کشور اضافه نماییم. بنده، آینده خوبی را میبینم مشروط بر اینکه دو طرف با هم کنار بیایند، با هم پای میز مذاکره بنشینند، کنسرسیوم تشکیل دهند و البته این کنسرسیومها باید چندوجهی باشد و فقط در قالب یک بانک و یک اپراتور یا چند بانک و اپراتور نباشد و تعدد بیشتری از بانکها و اپراتورها بتوانند این شبکه را شکل دهند و مشارکتها را به سمتوسویی ببرند که ارزش افزوده جدیدی برای مشتریان در این سفر مشتری و تحول دیجیتال ایجاد کنند.
- بنده اصلاح کنم بانک ایران زمین با شرکت زیرمجموعه خودش یعنی شرکت آرمان وفاداری آریا (آوا) با هایوب، شرکت مشترک را راهاندازی کرده نه به صورت مستقیم. مباحث جذابی در گروه، شکل گرفته است. جناب حبیبا…! اگر شما در این زمینه، نکاتی مدنظر دارید، بفرمایید.
حبیبا…: بنده هم داشتم کامنتهای دوستان را مطالعه میکردم. آقای شالباف اشاره کرده بودند در این همکاری مشترک، باید MVNOهای بانکی را هم لحاظ کرد که به نظرم، نکته کاملا درستی است و از مصادیق مشارکت بین حوزه تلکام و بانکی است.
- البته فکر کنم یک MVNO بیشتر نیست و آن هم، سامانتل است. بقیه، جمع کردند!
حبیبا…: بله اما ماجرا این است که اگر اپراتور و بانک معتقد باشند موجودیت ثالث میتواند این همکاری را شکل دهد، به نظر میرسد MVNOهای بانکی میتوانند به خوبی عمل کنند و به شدت قادرند بر روی توسعه سرویسهای جدید کار کنند. به نظرم باید این موضوع را به عنوان یک رویکرد درنظر داشته باشیم. الان آنقدر در این فضا، فقر داریم که باید از هرگونه همکاری و مشارکت، استقبال و با روی خوش به همه اینها نگاه کنیم. البته باید نگاه نقادانه هم داشته باشیم. ممکن است از هر ۱۰ مشارکت، مثلا هفت مورد ناموفق باشد اما سه مورد، موفق باشد و بتواند فضا و بازار را باز کند. آقای صدری اشاره کردهاند یک کار مشترک انجام و توسعه داده شود. آقای منصوری هم در گروه گفتهاند نمونهای از مشارکت تلکوبانک بیان شود. یکی از نمونهها، میتواند بحث اعتبارسنجی کاربران، با ترکیبی از اعتبارسنجی بانکی و اپراتوری و وامدهی خرد به کاربران باشد. اینها میتواند از ابزار DCB اپراتور برای بازگرداندن اقساط وامهای اعتباری و خرد استفاده کند. این پکیج میتواند به شدت سرویس ممتاز، قابل رقابت، شایع و عامهپسند ایجاد کند. اگر همراهاول با یک یا چند بانک کشور، وارد همکاری شود و این سرویس اعتبارسنجی و اعتباردهی خرد را راهاندازی کند، میتواند موفق باشد و آینده بسیار خوبی خواهد داشت.
- به نکته درستی اشاره کردید. بنده هم میخواستم به همین نکته اشاره کنم. اپراتور همراهاول با ۶۰ میلیون مشترک تلفن همراه که ۲۰ میلیون نفر آنها، مشترک سیمکارتهای دائمی هستند، هم ودیعه و هم ارزش بالایی دارند که این روزها در بازار، خرید و فروش میشود. الان عدد ۹ میلیونی سهام عدالت را به عنوان وثیقه برای وام درنظر میگیرند و به واسطه آن، وام خرد به قشر ضعیف جامعه داده میشود. این عدد، در سیمکارتهای دائمی، عدد جذابی است؛ هم برای اپراتور و هم برای بانکها.
حبیبا…: اتفاقا به نکته دقیقی اشاره کردید. یکی از موضوعاتِ باز بین رگولاتور و اپراتوری، مکانیزم توثیق این سیمکارتها برای وامدهی است. اگر رگولاتور به اپراتورها کمک کند تا بتوانند بر روی توثیق سیمکارتها کار کنند، باب جدیدی در بیزینس باز خواهد شد و اتفاقات بزرگی در حوزه اعتباردهی و اعتباربخشی، رخ خواهد داد.
- امیدوارم این مسیر با توجه به مشکلات کشور باز شود اما لطفا در سودی که از مشتری میگیرید، جانب انصاف را رعایت کنید! مانند مواردی که در هفتههای گذشته، زیاد از آن اسم بردم! آقای صادقی گفتند بنده تمایز تلکوبانک را با سایر همکاریها چندان متوجه نمیشوم. باید عرض کنم اگر درباره تلکوبانک در اینترنت، سرچ کنید، چیز خاصی وجود ندارد بلکه این، مفهومی بود که ما سعی کردیم در عصر پرداخت آن را جا بیندازیم و همانطور که شما گفتید ترکیب اپراتور با بانک است که ما نام آن را «تلکوبانک» گذاشتیم! وگرنه تفاوتی با همکاریای که در حوزه اکوسیستمی توسط هایوب، اسنپ یا دیجیکالا با بانک صورت میگیرد، وجود ندارد. آقای حبیبا…! همانطور که میدانید در وضعیت حاضر، در دو صنعت مخابرات و بانکداری، هر دو بازیگر از روال سنتی به سمت پلتفرمسازی کسبوکارها حرکت میکنند. هم اپراتورها به سمت OTTها حرکت میکنند و کسبوکارهای بانکی نیز به سمت کسبوکارهای فرابانکی. در اینجا عمق خدمات ارزش افزوده، افزایش پیدا میکند. این موضوع زمانی اتفاق میافتد که کسبوکار مادر و سنتی به سمت استاندارد شدن پیش برود. در حال حاضر، آیا ما در کشور به سمت همگرایی حرکت میکنیم یا هر صنعتی، برای خودش فعالیت میکند؟ اگر استاندارد مشخصی در سرویسهای پلتفرمی، وجود نداشته باشد، در آینده نمیتوانیم ارزش افزوده جدیدی خلق کنیم. نظر شما چیست؟
حبیبا…: به سوال و نکته بجایی اشاره کردید. الان در صنعت مخابرات و اپراتورها و نیز در صنعت بانکی، حرکت به سمت پلتفرمها را میبینیم و چارهای جز آن نیست. اپراتورها و فضای مخابراتی با مفهوم OTTها مواجه هستند و به سمت پلتفرم کردن توسعه سرویسهای بیشتر حرکت میکنند. از طرف دیگر نیز صنعت بانکی از طریق APIهای بانکی، به سمت پلتفرمهای بانکداری باز و اتصال فینتکها به انباشت دادهها و بیگدیتاهای بانکی در حال حرکت است. هر دو به نوعی در این مسیر هستند اما اینکه بخواهیم ممیزی و ارزیابی کنیم که هرکدام چقدر موفق بودند و به این سمت حرکت کردند، بحث مبسوط دیگری است. مادامی که این استانداردسازی خدمات، پلتفرمی شدن و حرکت به سمت این موضوع وجود نداشته باشد، نقطه وصل و اشتراک به سختی پیدا میشود. در صورتی این دو اکوسیستم، میتوانند به همدیگر نزدیک شوند که این استانداردسازی از طرف دو صنعت مادر اتفاق بیفتد. در اپیزودهای شما که ملاحظه میکردم، تحقیقی توسط موسسه مشاوره بین اند کمپانی گذاشته شده بود که به روندهای هر دو صنعت شامل صنعت مخابرات و صنعت بانکداری اشاره شده بود و ردپای این موضوع را در هر دو صنعت میبینیم. یکی از روندهای صنعت مخابرات، روند یکپارچگی بین صنعت ثابت و سیار است که آقای دکتر قنبری بهتر میتوانند در این زمینه کمک کنند. فکر میکنم سالهای ۹۵ و ۹۶ بود که موضوع Fixed–mobile convergence در مجموعه رگولاتوری مطرح شد و تلاشهایی هم رخ داد. این یکپارچگی، میتواند فضا را به سمت اینکه هماهنگی در صنعت مخابرات برای سرویسدهی به سمت حوزه بانکی وجود داشته باشد، پیش ببرد. از سمت بانکداری نیز موضوع بانکداری باز و امنیچنلها به صورت جدی دنبال میشود. من فکر میکنم ما در میانه راه هستیم و تا زمانی که به بلوغ دو مجموعه و دو صنعت برسیم، خیلی فاصله داریم اما حرکت، آغاز شده و میتواند اتفاقات مثبتی را به دنبال داشته باشد. در صورتی که استانداردسازی در دو طرف اتفاق بیفتد، مشارکتهایی که قابل تحقق است، هم میتواند در لایه پلتفرمی باشد و هم در لایه بازار. در لایه پلتفرمی میتوانیم به سمت پلتفرمهای کیف پول مشترک بین اپراتور و بانک یا MVNOهای مشترک حرکت کنیم و در لایه مشتری نیز میتوانیم در مسیر ایجاد دسترسی به دهها میلیون کاربر اپراتور پیش برویم تا از خدمات بانکی استفاده کنند و بالعکس. فکر میکنم در این مسیر، هم صنعت بانکداری و مالی کشور و هم صنعت اپراتوری، در میانه راه هستند و هرچه در این حوزهها، موفقتر عمل کنیم، میتوانیم آینده بهتری برای همگرایی این دو صنعت رقم بزنیم.
- اینکه میفرمایید این همگرایی شکل گیرد، فکر میکنم بیش از یک دهه، هم اپراتور و هم بانک تلاش کرد تا سرویسی ارایه دهد که به صورت عمومی در کشور قابلیت استفاده پیدا کند. با وجودی که حدود یک سال و هفت هشت ماه از ابلاغ آییننامه کیف پول توسط بانک مرکزی میگذرد، هنوز اتفاق خارقالعادهای رخ نداده است. تا جایی که اطلاع دارم، همراهاول با تعدادی از هلدینگهای بانکها و شرکت خدمات انفورماتیک، یک کنسرسیوم در حوزه کیف پول در شرکت فرادیس راهاندازی کرد که هنوز سرویسی برقرار نشده تا در کشور، قابلیت استفاده داشته باشد. بگذریم… آقای قنبری! یکی از موضوعات مهمی که میتواند به مشارکت کمک کند، تعیین تکلیف در حوزه رگولاتوری، هم بانکی و هم مخابراتی است. در یک مقطع، رگولاتور بانکی معتقد بود سرویس USSD ناامن است و استفاده از آن، ریسک بزرگ برای نظام بانکی و بانکهای کشور است. این موضوع ادامه داشت تا به نقطهای رسیدیم که بانکها فشار آوردند که شاید در آن مقطع، منطقی بود مبنی بر اینکه عدد رسوبی که از سمت فروش شارژ میآید، قابل توجه نیست اما کارمزدی که بانکها بابت آن در نظام بانکی پرداخت میکنند، بالاست و این موضوع، جذابیتی ندارد. ماجرا به این سمت رفت که بانک مرکزی گفت بانکها در این حوزه، کارمزد ندهند. از آن روز تا الان که سه چهار سال یا بیشتر میگذرد، هیچکس، هیچجا، هیچ صحبتی از ناامن بودن USSD نکرد! اکنون USSD مانند قبل، بدون هیچ تغییر اساسی سرویس میدهد مانند همان پنج شش سال پیش که گفته میشد ناامن است! فکر میکنم در برخی جاها، بحث ناامنی، بیشتر بهانه است اما نمیدانم چرا این همکاری اتفاق نمیافتد. ما دو رگولاتور داریم که هرکدام به شکلی حاکمیتی هستند و نمیتوان گفت مسوولیتی در زمینه توسعه اقتصاد کشور ندارند. چرا اپراتور مخابراتی و بانک، بر سر یک میز نمینشینند تا به تفاهم برسند و این موضوع در کشور، رگوله شود؟ یکی از ریسکهایی که آقای صدری به درستی اشاره کردند، ریسک رگولاتوری است. الان بانکها نمیدانند تا چه سطح و عمقی میتوانند با اپراتورها وارد مشارکت شوند تا فردا رگولاتور بانکی زیر میز نزند و کل ماجرا دچار مساله نشود. با توجه به تجربه شما در هر دو حوزه، دلیل این موضوع چیست و چرا ما در عرصه رگولاتوری، به این نقطه تفاهم نمیرسیم؟
قنبری: مقوله مخابرات و بانک، دو فرکانس طبیعی و مختلف دارند که کر بیزینس آنها با هم متفاوت است. اگر انتظار داشته باشیم این دو با هم، درباره یک موضوع تفاهم کنند، خیلی خوب است اما چون تمامیتطلبی دارند و کسی ریسک دیگری را نمیپذیرد، قصد ندارند وارد این تعاملات شوند اما معنایش این نیست که بانک، ریسک آن را قبول نکند. ممکن است بانک مرکزی از رگولاتور بخواهد که امنیت را قبول کند (مانند بحث SLA) یا اینکه سرویس را میدهد، اما در نفس خودش، ریسک را پایین میآورد. مثلا ما قبلا از یکسری پرداختهای زیر ۲۵ دلار که با NFC انجام میشد، رمز نمیگرفتیم چون نباید معطلی ایجاد میشد. این موضوعات، هیچوقت مساله دو رگولاتور نبوده، زیرا رگولاتور مخابراتی ما نیز مجهول (یا مشهور) نیست. رگولاتوری ما از سال ۸۲ شروع شده و پایهاش این بوده که زیرساختها و شبکهها را توسعه دهد؛ یعنی در تعهداتی که اپراتورها برای ما دارند، باید زیرساخت، پوشش و سرعت شبکه را تا حدی بالا ببرند. در مخابرات بر روی USO، یعنی خدمترسانی به همهجا و حتی سرمایهگذاری بر روی مناطق روستایی تاکید داریم اما در شبکه بانکی، این تعاریف، موضوعیت ندارد. یادم هست در سال ۹۲، در دیماه و بهمنماه، در آغاز وزارت آقای واعظی، قول دادیم زیرساخت را ۱۰ برابر میکنیم. به ما گفتند خالیبندی میکنید! گفتیم آقای واعظی قول داده با ظهور نسل ۳ و ۴، انحصار رایتل را بشکند. همان موقع از ایشان خواستم رگولاتور بانکی و رگولاتور مخابراتی با همدیگر، کارگروه مشترک داشته باشند اما هر دو درگیر کارهای خودشان شدند. در نهایت، فشار اجتماعی مردم موجب شد وضعمان بهتر شود. برخی بانکها به این فکر افتادند بر روی مقوله مخابراتی سرمایهگذاری کنند. فقط مواردی که دوستان اشاره کردند، نیست. اینطور هم نیست که همه MVNOها ناموفق باشند. برخیها در کشور ما یاد گرفتهاند که بیسروصدا کار را انجام دهند، چون احساس میکنند وقتی کاری را فاش کنند، همه مانع آنها میشوند اما در صورتی که سرویسها و خدمات راه بیفتد، مشکلی نیست. همان سرویسی که آقای حبیبا… اشاره کردند، شاید شرکت پرداخت اول کیش، قصد داشت از طریق همراهاول انجام دهد، اما وقتی بنده گفتم از طریق بانک انجام دهد، منع خاصی نداشت چون بانک، اختیار و اجازه دارد و این سرویسها و خدمات را ارایه میدهد. مردم از ما دولتمردان، رگولاتورها و… جلوتر هستند. این فشار اجتماعی باعث شده، مردم پیش بروند. سرویسی که بیش از یک میلیون استفادهکننده دارد، به آسانی نمیتوان بست. الان نمیتوانیم به سال ۹۰ و ۹۱ برگردیم چون انتظارات زیاد است. ما هم در مخابرات یادمان باشد، اصل کار ما، شبکه است و در عین حال، بانکها از جمله مهمترین ورتیکالهای مختلف هستند چون برای بانکها، IT مهم و تاثیرگذار است و یا آموزش و پرورش، اگر وارد این بحث نشود، هزینههای ملی را افزایش میدهد یا در حوزه سلامت آقایان اعلام کردند از اول دیماه نسخهنویسی و… حذف میشود. انشاءا… خدا کمک کند و دوستان IT هم به کمک بیایند. این امر، نشان میدهد حرکت راه افتاده، سیل در حال آمدن است و هرکس هم جلوی آن بایستد، فایدهای ندارد. ما باید کمک کنیم شرکتهای سرویس ارزش افزوده شکل بگیرد، ساختار جدید از نظر سرویسها و خدمات ایجاد شود؛ یعنی ما هم نیاز به تخریب و هم بازسازی داریم, همچنین احتیاج به سازماندهی مجدد داریم. بنده شخصا بسیار خوشبینم و به عنوان فردی که با جزییات به حوزه مخابرات نگاه میکنم، معتقدم در چهار سال دیگر، مجبوریم بیش از ۳۰۰ هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری کنیم. البته سالهای قبل هم انجام دادیم. ما تنها صنعتی هستیم که از اول انقلاب همیشه تحریم بودهایم اما کارهایمان را انجام دادیم و ارز ما، نیز همیشه ارز آزاد بوده است. فقط در یک مقطع، ارز ترجیحی برای گوشی همراه داده شد که مشاهده کردید چه المشنگهای به پا شد و توجیهی هم نداشت. فکر میکنم همگرایی با اجبار مردم پیش خواهد آمد و سرویسهای جدید ما را وادار خواهد کرد با همدیگر همکاری کنیم. وقتی اعلام کردیم سهم اقتصاد دیجیتال، ۱۰ درصد شود، بخش زیرساخت و شبکه، حداکثر چهار درصد و شش درصد آن، خدمات و سهم گرفتن از بخشهای دیگر خدماتی است. تردیدی نیست ما باید کمک کنیم رگولاتوری تقویت شود و همگرایی و همکاری بین رگولاتورها نیز افزایش یابد. دوستان میدانند ما حتی کاراشاپ را بین شبکه بانکی و شبکه مخابراتی ایجاد کردیم اما اینکه چرا نشد، داستانهایی است که حتما باید در تاریخ شفاهی گفته شود و از آن پند بگیریم.
- آقای صدری! احتمالا شما هم نسبت به رگولاتوری، نکاتی دارید. همانطور که خانم حکاک در گروه مطرح کردند مباحث دیگری مانند مقررات حاکم بر داده هم داریم. بالاخره اپراتور و بانک، هر دو، یک تعداد داده ارزشمند از مشتریان خودشان دارند که اگر این دو را با هم تلفیق کنیم، میتوان از آن سرویسهای ارزش افزوده واقعی استخراج و سرویس خوب و جذاب ارایه کرد. متاسفانه بانک، به تنهایی نمیتواند با دادههای خود اقدامی انجام دهد و اپراتور هم همینطور. هرچند اپراتور بر اساس سنوات پرداخت مشتریان، اعتبار خطوط خود را افزایش داده و به مشتریان، اعتبار مکالمه بیشتر از ظرفیت میدهد و مشتری بر اساس خوشحسابی میتواند به تعبیری از وام خرد در حوزه مکالمه بهرهمند شود. اگر این دو دیتای بزرگ در کنار هم قرار گیرد، یک سرویس جذاب و خوب، بیرون میآید. نظر شما را میشنویم.
صدری: فرمایش شما دقیقا درست است. در سیستم بانکی، بر اساس تراکنشهایی که انجام میشود، سیستمهای ۷ در ۲۴ روی درگاهها میدهیم اما در شبکه اپراتوری، مکان فیزیکی آن هم مشخص است و حتی اگر مجوز داشته باشیم، نوع فعالیت کاربر هم جزء دیتاهایی است که میتوان از طریق آن، ارزش افزوده جدید ایجاد کرد. کمااینکه این کار، در تلکوبانکهایی که جناب حبیبا… هم اشاره کردند، اتفاق افتاده است. درباره رگولاتور، نکته کلی این است که همیشه تکنولوژی از رگولاتور، جلوتر است و اگر انتظار داشته باشیم یک رگوله خوب بر روی محصول جدید با تکنولوژی و زیرساخت جدید داشته باشیم، به جمعبندی درستی نمیرسیم. بنابراین همانطور که قبلا عرض کردم باید یک کار مشترک به صورت باتومآپ تولید، اما رگوله آن همزمان انجام شود و وقتی کار پیش رفت، آن ارزش افزوده، رگوله شود. یکی از مباحث اصلی در حوزه رگوله کردن عرصههای تحول دیجیتال مانند صنعت بانکی و مالی، مواردی مانند حاکمیت دیتا، اشتراکگذاری داده، حریم خصوصی، مبارزه با پولشویی و مباحث امنیتی است که همگی نیازمند رگوله هستند و باید کمک کنیم تا استانداردهای لازم مانند بازل ۳ در مدیریت ریسک مدنظر قرار گیرد. همچنین افITاف برای مبارزه با پولشویی و PSD2 برای بانکداری باز وجود دارد اما بومیسازی آن باید لحاظ شود. همچنین ایجاد سندباکس مشترک به منظور آزمون در این حوزه، برای فینتکها و کارهای مشترکی که برای ارزش افزوده جدید قرار است ایجاد شود، بسیار مهم و جای آن، خالی است. در اینجا باید از صنعت بانکی هم دفاع کنم. اینکه بانکها، ریسکگریز میشوند به این خاطر است که مباحث مالی، همیشه دغدغه اصلی هر مشتری است. اگر اینترنت منزل یا موبایل قطع شود، هرچند ممکن است ناراحت شویم اما از مسیر مناسب برای حل مشکل پیگیری میکنیم. با این حال، اگر تراکنش مالی، مغایرت پیدا کند، برای افراد، دغدغه زیادی ایجاد میکند و خواستار تعیین تکلیف و حل مشکل هستند. بنابراین دغدغه امنیت، دسترسی و حریم خصوصی، موضوعاتی است که در بانک، گرفتار آن هستیم. بنده عضو چندین کمیته مختلف از جمله مدیریت ریسک، مدیریت تطبیق و حوزههای نظارتی هستم. وقتی قرار است کار جدیدی انجام دهیم، دغدغههایی زیادی از نظر وارد کردن تکنولوژی، از نظر درونسازمانی به خاطر فرایندها و از نظر برونسازمانی به خاطر حوزه نظارتی داریم. اینها موجب میشود سیستم بانکی، محتاطانه حرکت کند. با ورود نسلهای جدید، رگولاتورهای مخابراتی به همراه رگولاتور بانکی میتوانند کمککننده باشند؛ مشروط بر اینکه منتظر نباشیم همهچیز درست شود. باید پیه این مسائل را به تن بمالیم که حتما در پایلوت یا اجرای پروژهها و ارزش افزودههای جدید که برای مشتری ارایهمیکنیم، مشکلاتی داریم. ما باید بتوانیم این مشارکتها را ایجاد کنیم و نسبت به آن کوتاهمدت فکر نکنیم و آیندهنگری کنیم تا ارزش افزودههایی از بیگدیتا ایجاد نماییم و مشتریان را به سمتی ببریم که واقعا حس خوب و بهتری نسبت به کسبوکارها، سیستم بانکی و سرویسهای جدید در حوزه مخابراتی داشته باشد. ما برای شروع، یکسری سرویسهای پایه داریم مانند سرویس شاهکار که سیستم بانکی و شبکه دولت الکترونیک از آن استفاده کرد و سرویس خوبی بود. برای حوزه مبارزه با فراد و کلاهبرداری، میتوانیم مثلا سرویسهای اتمیک پایه مانند دیوایس ID داشته باشیم. همچنین میتوانیم از سرویسهای حوزه ارتقای امنیت استفاده کنیم. سرویسهای میکروکردیت نیز میتواند بسیار جذاب باشد، البته اگر مساله وثیقه آن حل شود که به نظرم، قابل انجام است و در سیستم بانکی، میتوان آن را رگوله کرد. به هرحال، طرفین باید بخشی از ریسک را بردارند. در حوزه رگولیشن، جای رگتکها خالی است و میتوانند از بیگدیتاها استفاده کنند و کنترل، پایش و رصد داشته باشند. همچنین صنعت بیمه را هم نباید فراموش کنیم. ما خیلی از آن استفاده نمیکنیم. صنعت بیمه ما، نسبت به حوزه سایبر خیلی عقب است. البته شاید ما به عنوان شبکه بانکی یا حوزه رگولاتوری از آنها نخواستهایم. بسیاری از اقدامات از طریق همکاری با حوزه بیمه، موجب کاهش دغدغه مشتریان میشود. در مدلهای جهان اولی، این موضوعات، بسیار رگوله شده و مشتریان آن را آزاد میکنند؛ هر فردی که مثلا تصادف میکند، صنعت بیمه ورود میکند. مشتری، ابتدا رها میکند اما بعدا به دنبال این موضوع میرود تا احقاق حق کند. این، حوزهای است که نشان میدهد مشارکت، چندوجهی است. ترکیب صنعت سلامت، بانک، مخابرات و بیمه که آقای قنبری هم اشاره کردهاند، بسیار ارزش افزوده ایجاد میکند. باید شروع کنیم و از حرف به عمل برسیم تا نتیجه بگیریم. بنده هم بسیار امیدوارم کارهای خوبی شکل بگیرد و همینطور که مشخص است، هر روز این مطالبات از سمت مشتری، بیشتر میشود. در مجموع، این همکاریها، الزام است و انشاءا… اتفاق میافتد.
- البته به بازار سرمایه اشاره نشد. بازار سرمایه هم موضوع جذابی است که میتواند در کنار صنعت بانک، بیمه و مخابرات، اضافه شود.
صدری: بله درست است. فقط وقتی یک صنعت را اضافه میکنید، چالشهای زیادی هم ایجاد میشود.
- درست است. در حوزه رسانه هم وقتی یک ویرگول جابهجا میکنیم، ماهیت خبر تغییر میکند مانند همان مثال معروف: «بخشش جایز نیست، اعدامش کنید» که اگر بگوییم: «بخشش؛ لازم نیست اعدامش کنید.» ماجرا به کلی عوض میشود! حالا اگر به فرمایش شما، یک صنعت را اضافه کنیم، قطعا مشکلات خاص خود را خواهد داشت.
صدری: انشاءا… بازار سرمایه هم اضافه شود. به هرحال، اگر از همین دو صنعت اپراتور و بانک شروع کنیم و کارهای جدی به شبکه بانکی و اپراتورها ارایه شود، خوب است تا به تدریج بقیه هم اضافه شوند و کارهای بهتری ارایه دهیم.
- همینطور است. همین که از جایی شروع کنیم، خوب است خصوصا نظام بانکی. وقتی سیر تحولات نظام بانکی را مشاهده میکنیم، میبینیم کافی است یک بانک، حرکتی را در یک حوزه مانند خرید سختافزار مثلا VTM انجام دهد تا سایر بانکها هم به سرعت به این سمت، حرکت کنند یا وقتی حوزه فناوری و همراهبانک، ظهور پیدا کرد، رقابت شدید بین بانکها رخ داد که همراهبانک یا اینترنتبانک داشته باشند و البته منافع آن، برای مردم بود. امیدواریم در این حوزه نیز اتفاق جذابی بیفتد و اگر این اتفاق رخ دهد، کل صنعت بانک مانند موشک، خودش را به این حوزه میرساند تا از مسیر بازشده، عقب نماند. آقای حبیبا…! نظرات جنابعالی را درباره رگولاتوری و نیز نکات پایانی و جمعبندی شما را میشنویم.
حبیبا…: به تعبیر آقای قنبری، هم رگولاتور بانکی و هم رگولاتوری مخابراتی، و به طور کلی، رگولاتورها در ایران، دیرتصمیم هستند. این امر، باعث میشود بیزینسها جلوتر از آنها باشند و سپس، رگولاتورها برای رگوله کردن فضا حرکت کنند. البته شاید بخشی از آن هم اجتنابناپذیر باشد. درخواست بنده از مجموعههای رگولاتوری کشور این است که با دید مساعدتر نسبت به ایجاد بیزینسهای جدید کمک کنند و رگولاتور باید خودش به عنوان محور موضوع باشد تا این توسعه اتفاق بیفتد. اگر نقش رگولاتور به درستی ایفا شود، هم اپراتورها و هم بانکها، آمادگی دارند بیزینسهای جدید را شکل دهند. وقتی درباره بانکها صحبت میکنیم، غیر از بانکها، بیمهها، بازار سرمایه و همه NTTهای حوزه صنعت مالی را نیز شامل میشوند. اگر بانکها و اپراتورها به همدیگر اعتماد کنند و این اعتماد بین اپراتور و بیمه نیز وجود داشته باشد، بیزینسها به راحتی شکل میگیرد. به شدت با فرمایش آقای صدری موافقم که اگر نمونه موفق از این همکاری شکل بگیرد و آن نمونه، مقیاسپذیر شود، میتواند مبنایی برای مشارکتهای ساختاری آینده شود. حتما نیاز نیست دو مجموعه با همدیگر، یکی شوند یا لزوما یک شرکت مشترک با یکدیگر تاسیس کنند بلکه این کار میتواند با قرارداد یا تفاهمنامهای بین اپراتور و بانک، که منافع، ریسکها و عملیات بین آنها تقسیم شود، آغاز گردد و بعد از حصول موفقیت و بعد از اینکه همگی شیرینی این موفقیت را چشیدند، در آینده به همکاریها و مشارکتهای زیرساختی تبدیل شود و جنبه حقوقی به خود بگیرد. بنده نسبت به اتفاقات آینده بین بانکها و اپراتورها به شدت خوشبین هستم اما مسیر سختی است و انشاءا… رگولاتور کمک کند تا این مسیر شکل بگیرد.
ارسال یک نظر